«دارگوش» پسر یتیمی است که حوادث روزگار او را دست مردی مهربان، اما معلول میسپارد. او با فقر و بیخانمانی بـزرگ مـیشــود، امـا کنجـکاوی، تــلاش بیپایان و روح شرافتمندش سـبب میشــوند تـا آرزویی بـزرگ را در سـر بپروراند.
دارگوش میخواهد بزرگترین سفالگر شهر شود. اما این هنری است که فقط از پدر به پسر میرسد. پس او برای رسیدن به آرزویش باید راه دیگری را بیابد. راهی دشوار، طولانی و پر خطر.
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.