خانم «مارپل» ساکن روستای «سنت ماری مید»، روزی در روزنامۀ تایمز مرگ آقای «جیسون رافیل» را می خواند. رافیل مردی سرسخت و ثروتمند بود و خانم مارپل در سفری به جزیرة «سنت اونوره»، یکی از جزایر کارائیب، با او آشنا شده بود. رافیل لقب «الهۀ انتقام» را به خانم مارپل داده و او را فردی بااستعداد و نابغه می دانست. به دنبال مرگ رافیل، خانم مارپل از طرف دفتر حقوقی رافیل نامه ای دریافت می کند و با «جیمز برادریت» مشاور حقوقی او و شریکش «شوستر» آشنا می شود. طبق وصیت نامِۀ رافیل خانم مارپل به ازای گرفتن مبلغی استخدام شده که پرده از مسئله ای جنایی بردارد و راز آن را آشکار کند. جنایتی که مابین خانم مارپل و رافیل به صورت راز و مربوط به رمز الهۀ انتقام است.