اتاق صادق

«اتاق صادق»، مجموعه‌داستانی کوتاه از محمد تاج – نویسنده و روزنامه‌نگار ایرانی – اثری است که اضطراب را در لایه‌های پنهان زندگی روزمره می‌کاود. این کتاب شامل چهار داستان است: «اتاق صادق»، «رژیم»، «لامپ» و «پادکست»؛ روایت‌هایی از قهرمانان معمولی که در دام اضطراب‌های مدرن اسیرند – تنهایی، ترس از چاقی، یا ویرانی خانه‌ای قدیمی.

در داستان نخست، «اتاق صادق» – که نام کتاب از آن برگرفته شده – صادق هدایت، نویسنده‌ی بزرگ ایرانی، بر تارک ماجرا می‌نشیند. داستان بر پایه‌ی نامه‌هایی میان هدایت و دوستی که پناهی برای اقامتش فراهم کرده، پیش می‌رود. هدایت از تنهایی و افسردگیِ ناشی از آن رنج می‌برد و خود را به ماندن در خانه و دوری از رفت‌وآمدها محدود می‌کند. روایت به تدریج مرز خیال و واقعیت را درهم می‌شکند؛ آنچه در جهان بیرون رخ می‌دهد با خیال‌پردازی‌های هدایت درآمیخته و تمایزی میان آن‌ها می‌ماند.

داستان «رژیم» به ترس از چاقی می‌پردازد؛ روایتی از مرد جوانی که در پی لاغری، قراردادی عجیب با مؤسسه‌ای مرموز می‌بندد. مؤسسه پولی نمی‌گیرد، رژیم غذایی نمی‌دهد، تنها قرصی مرموز به او می‌سپارد که زندگی‌اش را زیرورو می‌کند. داستان از دل گفت‌وگوهای مرد با اپراتور مؤسسه زاده می‌شود؛ تماس‌هایی که هر بار لایه‌ای تازه از دگرگونی را برملا می‌سازد.

«نامه را باز کردم و خط هدایت را دیدم؛ کلماتی که مثل سایه‌های بلند، اتاق را تیره‌تر می‌کردند. نوشت: تنهایی، نه فقط نبودنِ آدم‌ها، که نبودنِ خودم است. بیرون برویم یا بمانیم؟ مرز، کجاست؟»