کتاب جنوب بدون شمال نوشته چارلز بوکوفسکی است. نویسنده خصلت هنجار شکنی و نوشتن به سبک رئالیسم کثیف را به او نسبت دادهاند، در مجموعه داستان جنوب بدون شمال – داستانهای زندگی مدفون نیز مانند سایر آثارش به زندگی طبقهی فقیر افراد حاشیهای جامعه، بیکاری، میخوارگی و روابط اجتماعی آدمها در آمریکا میپردازد. این مجموعه داستان را شهرزاد لولاچی ترجمه کرده و نشر افق آن را منتشر کرده است
گزیده ای از کتاب:
وقتی دیگه نتونی مسابقه بدی چی کار میکنی؟
بیخیال، تا اون وقت اونقدر پول داریم که هر کار خواستیم بکنیم.
شاید، جز اینکه با هم کنار بیایم.
شاید بتونم یاد بگیرم کاسموپولیتن بخونم و فکرم باز بشه.
خب، همیشه جای پیشرفت هست.
گندت بزنن!
چی؟
گندت بزنن!
خب آره واقعاً دیگه گندیدهم!
بعضی مردها از زنهای غرغرو خوششون میآد، ولی من نه.
فکر کنم پَتی غر نمیزد، مگه نه؟
همهٔ زنها غر میزنند، ولی تو از همهشون بیشتر، تو قهرمان غر زدنی.
خب، پس چرا برنمیگردی پیش پَتی؟
حالا که با توام.
هرزه؟
آره، هرزه.
آن برخاست و رفت طرف کمد، چمدانش را برداشت و شروع کرد لباسهایش را در آن گذاشتن. جک به آشپزخانه رفت و یک بطری نوشیدنی دیگر برداشت. آن داشت گریه میکرد و ناراحت بود. جک نوشیدنیدردست نشست و یک جرعهٔ سیر نوشید. دلش نوشیدنی قویتری میخواست. واقعاً دلش نوشیدنی قویتری میخواست و یک سیگار دیگر.
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.