رویاهای بانکرهیل

رویاهای بانکرهیل

5 / 0 0 نظر
اشتراک گذاری
این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید!
کپی کردن لینک
  • قهرمان داستان، آرتورو باندینی، راهی طولانی طی کرده، شغل‌های مختلفی داشته، سرخورده شده، عشق ورزیده، قلدری کرده و لاف زده. او از کلورادو به راه افتاده و به لس‌آنجلس رسیده؛ به سرزمین رویاهایش و آنجا در محله‎ی بانکرهیل در مسافرخانه‌ای اتاقی گرفته، وکاری پیدا می‌کند که ربطی به کتاب و نویسندگی دارد. اما روح آرتورو آرام و قرار ندارد؛ شهرت می‌خواهد و پذیرفته‌شدن. او از لس‌آنجلس می‌خواهد تکه‌ای از خودش را به او بدهد، به رویش آغوش بگشاید، بگذارد با پاهایش خیابان‌های شهر را بگردد و دوستش داشته باشد. آرتورو که مثل خالقش، جان فانته، از خانواده‌ای با ریشه‌های ایتالیایی از کلورادو آمده، فقر را چشیده، به خانه و کاشانه پشت کرده و دست از ایمان کشیده، فقط به یک امید: روزی نویسند‌ه‌ای بزرگ خواهم شد. موفقیت و درخشش آرتورو هم قریب‌الوقوع است و هم نامحتمل: بازهم درست مثل خالقش.
    فانته پسر وفادار محله‌ی بانکرهیل بوده: قهرمانش را از ایالتی دیگر به این محله فرستاده و از آرزوها و خیال‌ها و جاه‌طلبی‌های او و مهاجران دیگر گفته. جان فانته با نبوغ خود پرواز آرتورو را از خانه تا هالیوود به تصویر کشیده. سرانجام آرتورو، پس سال‌های سخت و سرد زندگی، بی شباهت با خالقش جان فانته‌ نیست: او، تنها دو سال پیش از مرگش، در حالی که بر اثر دیابت بینایی‎اش را از دست داده بود، ماجرای بانکرهیل و رویاهایش را به همسرش جویس دیکته کرد و در نهایت، پس از مرگ بود که صدایش در جهان ادبیات پیچید و ماندگار شد.

  • هنوز هیچ نظری برای این محصول ثبت نشده است.