«امشب میمیری»، رمانی کوتاه اما تأثیرگذار از رنه فرنی، نویسندهی فرانسوی، اثری است که در مرزهای خاطره، نوآر فرانسوی و شهادتنامهای علیه بیعدالتی حرکت میکند. این کتاب با نثری شاعرانه و در عین حال تیز، سقوط یک نویسنده را در دام سیستم قضایی فرانسه به تصویر میکشد، در حالی که شعلهای از مقاومت، شفقت و انسانیت را زنده نگه میدارد. این اثر، که برندهی جوایز معتبری چون مونتکریستو و نیس: در مسیر فرشتگان شده، نهتنها به دلیل موضوع، بلکه به خاطر زبان غنی و تأثیرگذارش مورد تحسین قرار گرفته است.
رمان با جملهای تکاندهنده آغاز میشود: «امشب، قاضی را خواهم کشت.» این شروع، لحن سرد، شفاف و خشمآلود داستان را بهخوبی معرفی میکند. روایت، هرچند خطی، لایههایی موازی از خاطره، بیعدالتی، دوستی و نقش پدری را در هم میآمیزد. مضامین اصلی داستان شامل زوال عدالت در برابر انسانهای بیقدرت، دوستی میان طبقات اجتماعی متضاد، شجاعت اخلاقی در رویارویی با نهادهای بیرحم، و قدرت زبان بهعنوان ابزاری برای بقا و اعتراض است.
فرنی، که خود راوی داستان است، در زندان لوین کارگاه نویسندگی داوطلبانهای برگزار میکند و در آنجا با مکس، مجرمی کاریزماتیک از مارسی آشنا میشود. مکس، با وجود پیشینهی خشن، صداقتی اصیل دارد که رفاقتی نادر را میان او و فرنی شکل میدهد. این دوستی بعدها به مکس انگیزه میدهد تا از دختر فرنی در برابر تهدیداتی ناشناخته محافظت کند. آنها با هم رستورانی تأسیس میکنند، اما این کنش انسانی بهطرزی تراژیک به اتهاماتی سنگین و فروپاشی زندگی فرنی در بوروکراسی کابوسوار قضایی منجر میشود. او، پدری تنها و نویسندهای روشنفکر، ناگهان در جایگاه متهمی تحقیرشده قرار میگیرد، گرفتار بازجوییهای بیرحمانه و سیستمی که قدرت را بدون پاسخگویی اعمال میکند.
«امشب میمیری» رمانی است که در مرزهای قربانی و متهم، عدالت و انتقام، و نور و تاریکی حرکت میکند. این اثر، هم بیانیهای علیه بیعدالتی است و هم مرثیهای برای حقیقت انسانی در جهانی ناپایدار. فرنی با قلمش، که سلاحی بیش از خشم در خود دارد، روایتی خلق میکند که با وضوح فکری و احساسی عمیق، خواننده را به تأمل وا میدارد. این کتاب برای دوستداران ادبیات اجتماعی، داستانهای قضایی و نوآر اخلاقمدار، اثری ضروری و بهیادماندنی است.
«در سلول تنگ و سرد، کلمات تنها چیزی بودند که هنوز به من تعلق داشتند. کاغذ و قلم، مثل دوستی قدیمی، کنارم بودند. نوشتم تا فراموش نکنم که هنوز انسانم. نوشتم تا به مکس، به دخترم، به خودم بگویم که حتی در این تاریکی، چیزی هست که میتواند نور را نگه دارد. عدالت شاید گم شده باشد، اما حقیقت، هنوز در کلماتم نفس میکشد.»
| نویسنده | رنه فرنیی |
|---|---|
| مترجم | محمود گودرزی |
| ناشر | چام |
| سال انتشار | 1403 |
| تعداد صفحه | 132 |
| قطع | پالتویی |
| شابک | 9786229171349 |
| نوع جلد | نرم |
هنوز هیچ نظری برای این محصول ثبت نشده است.