اولین روز از بقیه زندگی من

«اولین روز از بقیه‌ی زندگی‌ام»، رمانی از ویرژینی گریمالدی، نویسنده‌ی فرانسوی پرفروش، که در سال 2015 منتشر شد، داستانی است احساسی و الهام‌بخش درباره‌ی بازیافتن خود و شروعی دوباره. ماری، زنی در آستانه‌ی چهل‌سالگی، سال‌ها خود را وقف زندگی مشترک و ازدواجش کرده، اما ملال روزمرگی و سردی رفتار همسرش او را به نقطه‌ای از سرخوردگی رسانده است. در لحظه‌ای انقلابی، او تصمیم می‌گیرد زندگی‌اش را تغییر دهد: بلیتی برای سفری دریایی به دور دنیا می‌خرد، خانه را ترک می‌کند و عهدی با خودش می‌بندد تا زندگی را از نو تجربه کند.

گریمالدی با نثری روان، طنزآمیز و پر از احساس، سفر ماری را نه‌فقط سفری جغرافیایی، بلکه سفری درونی به سوی خودشناسی و رهایی به تصویر می‌کشد. ماری در این سفر با آدم‌هایی جدید، از جمله دو زن دیگر که هرکدام به دنبال معنای خود در زندگی‌اند، آشنا می‌شود و این دوستی‌ها به او کمک می‌کنند تا زخم‌های گذشته را التیام بخشد و شجاعت ادامه دادن را بیابد. رمان به موضوعاتی چون استقلال، بخشش خود و کشف شادی‌های کوچک زندگی می‌پردازد و با لحنی صمیمی، خواننده را به تأمل در انتخاب‌های زندگی و ارزش شروع دوباره دعوت می‌کند.

«اولین روز از بقیه‌ی زندگی‌ام»، که به بیش از 20 زبان ترجمه شده و در ایران توسط نشر هیرمند منتشر شده، اثری است که برای هر کسی که احساس می‌کند در دام روزمرگی گرفتار شده، پیامی از امید و تحول به ارمغان می‌آورد.

«ماری روی عرشه‌ی کشتی ایستاده بود، باد موهایش را پریشان می‌کرد. به افق خیره شد، جایی که دریا و آسمان یکی می‌شدند. سال‌ها خودش را گم کرده بود، اما حالا، با هر موج، انگار تکه‌ای از وجودش را بازمی‌یافت. 'این اولین روزه،' زمزمه کرد، 'اولین روز از بقیه‌ی زندگی‌ام.'»