این متن، که به نظر میرسد بخشی از یک داستان یا رمان باشد، تصویری زنده و تأثیرگذار از زندگی روزمره، تنهایی، و پیری را با نثری شاعرانه و در عین حال واقعگرایانه به نمایش میگذارد. شخصیت پولت، زنی سالخورده که با خودش، اشیاء، و حتی مردهها سخن میگوید، نمادی از انزوا و ازدسترفتن ارتباط با دنیای بیرون است. گفتوگوهای درونی او با گلها، کاهوها، و سایهاش، به زیبایی شکنندگی ذهن و روح انسانی را در برابر گذر زمان و تنهایی نشان میدهد. از سوی دیگر، ورود ایوُن، دوست قدیمی پولت، و اضطراب او هنگام مواجهه با صحنهای نگرانکننده، لایهای از روابط انسانی و مراقبت را به داستان اضافه میکند. طنز تلخ در غرولندهای ایوُن و اشتباهاتش در لحظه وحشت (مثل قاطی کردن صلیب کشیدن با روحالقدس) به متن عمقی احساسی و انسانی میبخشد.
این قطعه، که به نظر میرسد از اثری فرانسوی یا با الهام از ادبیات مدرن فرانسوی (مانند سبک نویسندگانی چون آنا گاوالدا یا حتی ساموئل بکت) باشد، با جزئیات دقیق و توصیفات بصری، خواننده را به درون لحظهای بحرانی در زندگی شخصیتها میکشاند. اگر این متن بخشی از یک اثر خاص است یا نیاز به تحلیل بیشتر، اطلاعات تکمیلی، یا ارجاع به نویسندهای خاص دارید، لطفاً جزئیات بیشتری ارائه دهید تا بتوانم پاسخ دقیقتری ارائه کنم.
«پولت روی کاشیهای سرد آشپزخانه دراز کشیده بود، اما در ذهنش هنوز با گلهای باغچه سخن میگفت. ایوُن، با قلب پرتپش، شیشه را شکست و فریاد زد: 'پولت، هنوز اینجایی؟' سکوت، تنها پاسخ بود.»
نویسنده | آنا گاوالدا |
---|---|
مترجم | ناهید فروغان |
ناشر | ماهی |
سال انتشار | 1394 |
تعداد صفحه | 600 |
قطع | رقعی |
شابک | 9789642092192 |
نوع جلد | نرم |
هنوز هیچ نظری برای این محصول ثبت نشده است.