میخواهم سرگذشتِ قهرمانِ داستانم آلکسِی فیودروویچ کارامازُف را بنویسم اما درست در سرآغازِ کار، ماندهام حیران و بلاتکلیف. از یک طرف، آلکسِی فیودروویچ را قهرمانِ داستان میخوانم، ولی از طرفِ دیگر، خوب میدانم که او هر چه و هر که بوده، قهرمان نبوده؛ و به همین دلیل، میتوانم همه جور سؤالِ حتمی و ناگزیر را پیش بینی کنم؛ مثلاً : مگر آلکسِی فیودروویچ چه قابلیتی دارد که دیگران ندارند؟ چرا او را قهرمانِ داستانت کرده ای؟ مگر چکار کرده؟ مگر آدمِ مشهوری بوده؟ اگر بوده، در چه زمینهیی شهرت داشته؟ منِ خواننده چرا باید وقتم را صرفِ خواندنِ سرگذشتِ او کنم؟
سؤالِ آخر سؤالِ بسیار مهمی است، ولی تنها جوابی که من دارم این است که شاید با خواندنِ رمان خودتان بتوانید جوابِ سؤال را پیدا کنید. حالا آمدیم خواندید و نتوانستید جوابِ سؤال را پیدا کنید _ آن وقت چه؟ آمدیم خواندید و دیدید آلکسِی فیودروویچ قابلیتِ درخورِ توجهی نداشته _ آن وقت چه؟ اینها را میگویم چون متأسفانه خودم هم همین احتمال را میدهم. به نظرِ خودِ من او شخصیتِ درخورِ توجهی است، ولی نمیدانم میتوانم این را به خواننده هم بقبولانم یا نه.
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.