وقتی اسم مسایل جنسی را می شنوی، یاد چه چیزهایی می افتی؟ یاد جنس متفاوت، یاد جوک، یاد فیلمهای آن چنانی، یاد.... چه احساسی پیدا می کنی؟ هیجان، لذت، با ترس و اضطراب؟ دلشوره می گیری یا نه؟ هیچ وقت شده سوالی داشته باشی که نتوانسته باشی از کسی بپرسی؟ آیا به نظرت این جور موضوعات هم به آموزش نیاز دارد و آدم ها باید در مورد این مسایل هم تربیت شوند؟ تا حالا چیزی در مورد تربیت جنسی شنیده ای؟ ما می خواهیم در مورد تربیت جنسی صحبت کنیم؛ به نظرت چنین موضوعاتی به چه دردی می خورد؟ تربیت جنسی، در اصل راهی پیش پایت می گذارد تا تو خودت را و همه جنبه های بدن و شخصیتت را خوب بشناسی و بدانی چطور باید با جنس متفاوت رابطه برقرار کنی و تا چه حد و مرزی در این رابطه پیش بروی... فرض کن مسیری که می خواهی در زندگی طی کنی، مثل نردبانی است که می خواهی از آن بالا بروی تا به اوج برسی و ما می خواهیم این نردبان را برایت محکم نگه داریم و کمکت کنیم که پایت را درست روی پله ها بگذاری و.. اگر گاهی یکی دوپله پایین تر بیفتی و دوباره خودت را بالا بکشی، امری خیلی طبیعی است. اما بهتر است مراقب باشی که سقوط نکنی... همینا و تمام هدف ما از گفتن این دو کلمه (تربیت جنسی) خلاصه می شود در جلوگیری از سقوط ... به خاک افتادن... و آلوده شدن روح و احساسات لطیف توا شاید فکر کنی بعضی از مطالب این کتاب برای تو مناسب نیست یا خیلی زود است که به آنها فکر کنی، اما راستش با گسترش وسایل ارتباط جمعی، ممکن است خیلی ناگهانی با این مسایل رو به رو شوی و یا به خاطر کنجکاوی های دوران بلوغ، از طریق دوستانت در مدرسه اطلاعات غلطی پیدا کنی و.. پس بهتر دیدیم پیش دستی کنیم و خودمان اطلاعات صحیح و لازم را در اختیارت بگذاریم تا سردرگم نشوی و بتوانی در مقابل خیلی از خطرها از خودت مراقبت کنی.

گزیده ای از کتاب:

 نوجوان چه کسی است؟ (ج. الف. می گوید: مشکل من این است که نمی دانم باید چه کار بکنم تا بفهمم بزرگ شده ام؟ حالا بعضی از خریدها را من انجام می دهم و کلی از کارهای نرم افزاری کامپیوتر را هم یاد گرفته ام؛ اما هنوز دلم می خواهد توی اتاق توپ را به در و دیوار بزنم؛ و هنوز دلم می خواهد موهای خواهرم را بکشم و ...) نوجوانی مرحله ای انتقالی بین کودکی و بزرگسالی است. تو در این سن از بعضی جهت ها شبیه کودکانی، با این حال آن قدر به سرعت تغییرمی کنی که می پذیری تفاوت زیادی با آن ها داری. برای همین هم گاهی مثل بزرگ ترها رفتار می کنی؛ اما کم کم که بالغ تر می شوی، شباهت بیشتری به بزرگسال ها پیدا می کنی و رفتارهای کودکانه ات کمتر می شوند. طول این دوره از آغاز بلوغ تا موقعی است که تو بتوانی مثل بزرگ ترها، مسئولیتی را در جامعه بپذیری. این تغییرها بیشتر بین ۱۳ تا ۲۲ سالگی دیده می شوند. با وجود این فقط از روی سن شناسنامه ای نمی شود شروع یا پایان دورهٔ نوجوانی را تشخیص داد. مثلا با این که بعضی از نوجوان ها هنوز درسن ۱۴ سالگی به بلوغ نرسیده اند، اما نوجوان هایی هم هستند که خیلی قبل از ۱۴ سالگی بالغ شده اند. حتی ممکن است بعضی از دوستان ۱۸ ساله ات مستقل زندگی کنند، در حالی که بعضی دیگر هنوز دبیرستانی اند و از نظر مالی و عاطفی به شدت به والدین خودشان وابسته اند.