خاطرات تو، گاهی به زخمها اشاره دارد و گاهی همآغوش با عشق است. حالتیست که تو را به موزههای شخصیات میبرد. خاطرهنویسی مثال آسانسوری است که تو را به قعر و پایینترین سطح ناخودآگاهات میبرد و میتوانی آنجا با خود واقعیات ملاقات کنی و از آنجا سوار دوچرخهای بشوی و ییلاق و قشلاق کنی. آنجا متوجه میشوی که چه بسیار کلاغها، لکلکها، گنجشکها، قناریها روی درخت خاطرات تو نشستهاند و لانه کردهاند و میخوانند. گاهی با ازدحام صداها روبهرو میشوی. خاطراتت را میبینی که پر از رویا هستند. پر از آرزوهای سرکوب شده و فقط تنهایی را تجربه میکنند. حیرت میکنی از اینهمه اختلاف طبقاتی خاطرات، در تعجب میشوی که گاهی خاطرات تو، شکلی از جهنم است. اشک ندامت میریزی، احساس گناه میکنی. دوست داری با طناب، خودت را حلقآویز کنی. پر از عادتهای زشت شدهای. پر از الفاظ بیمعنی و گاهی رکیک شدهای. خاطرات تو، گاهی استدلال میکند و گاهی مثل شتر، واژهها را نشخوار میکند. تو با این خاطرات، به خیلی جاها وصل میشوی. گاهی خاطراتت مثل عزرائیل احساسی را قبضروح میکند. اما امروز، لزومی ندارد مثل پشکلپرستان هند از این دست خاطراتت دفاع کنی و برای حفظ آنها غیرت به خرج بدهی. خاطرات نوعی از شناسنامه هر انسانی است. همیشه یک صفحه سفید به دست خاطراتت بده تا سیاهنامه ذهنش را بنویسد و تو آن را به زبان ساده ترجمه کن! خاطره درمانی یک سفر درمانی خودیار است، با من همراه شوید.
گزیده ای از کتاب:
هر فردی، نسبت به تصویر کلی و جزیی بدن خود، برداشت هایی دارد که هم می توانند درست باشند و هم می توانند غلط باشند که اگر فرد به نوعی از خودش و جزئی از بدن خود متنفر باشد و نتواند با آن کنار بیاید، این مسأله می تواند منشاء عقده حقارت او بشود و به طور قطع درصدی از انسان ها با این موضوع درگیری ذهنی دارند. فردی که نسبت به قد کوتاه خود، فردی دیگر که نسبت به طاسی سر، کم سویی چشم های خود، کوتاه بودن دست های خود و نامتوازن بودن سر و یا چشم های خود و مواردی از این قبیل، واکنش های عصبی از خود نشان داده باشد و در دوران کودکی مورد تحقیر و تمسخر قرار گرفته باشد، همین مسأله می تواند باعث کناره گیری اجتماعی او شود. اکنون شما در این مسیر خاطره درمانی، تصاویر ذهنی بدنی خود را مورد نقد و بررسی قرار دهید و این برداشت ها را مکتوب کنید. به طور مثال بنویسید: از همان اوایل زندگی، نسبت به جسم و اندام خود چه برداشت هایی داشته اید؟ اگر منفی بود، چطور با آن کنار آمده اید؟ و یا آیا در ذهن خود با آن جنگیده اید؟ چه ورزش هایی برای جبران حقارت خود انجام می دادید؟ آیا ایراد شما واقعا یک ایراد منطقی است و یا ساخته و پرداخته ذهن فاجعه ساز شماست؟ در دوران کودکی، بچه ها نسبت به قیافه شما چه نظری داشته اند؟
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.