رمان «خدا به داد آدم ابله برسد»، نوشتهی دانلد ای. وستلیک، نخستین بار در سال 1967 منتشر شد. اگر جایی کلاهبرداری در جریان باشد، دیر یا زود پای «فرد فیچ» به میان میآید؛ مردی سادهدل و زودباور که انگار دردسرها دست از سرش برنمیدارند. در نیویورک، کلاهبرداران همه او را میشناسند، چون بارها سرش کلاه رفته است. حالا «عمو مت»، دوست قدیمی که ناگهان مشتاق دوستی تازهای با فرد شده، به همراه گروهی از شخصیتهای مرموز، چشم به پول بادآوردهای دوختهاند که نصیب او شده. اما فرد خیلی زود میفهمد که این بار، نه فقط پولش، که جانش در خطر است.
«تلفن زنگ زد و من برداشتم. صدای آشنا بود، اما نمیتوانستم به یاد بیاورم. "فرد، پولت کجاست؟" گفت. خندیدم، چون فکر کردم شوخی است. اما وقتی در را باز کردم و دیدم عمو مت با لبخندی که به چشمهایش نمیرسید ایستاده، فهمیدم این بار شوخی نیست. پشت سرش، دو نفر دیگر بودند که اصلاً نمیشناختمشان. یکیشان چاقو دستش بود و میگفت: "خدا به داد آدمهای ابله برسد، فرد. امروز نوبت توست."»
| نویسنده | دانلد وست لیک |
|---|---|
| مترجم | کیهان بهمنی |
| ناشر | آموت |
| سال انتشار | 1400 |
| تعداد صفحه | 320 |
| قطع | رقعی |
| شابک | 9786003841758 |
| نوع جلد | نرم |
هنوز هیچ نظری برای این محصول ثبت نشده است.