کاپیتان هفت دریا (داستان های یاشار کمال)

کاپیتان هفت دریا (داستان های یاشار کمال)

5 / 0 0 نظر
اشتراک گذاری
این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید!
کپی کردن لینک
  • روی زمین دراز می‌کشید، تکه‌آهن را به دندان می‌گرفت، روی سندان می‌گذاشت و دوباره شروع می‌کرد به دم‌زدن. دست‌های اوستا می‌رقصیدند و شکل آهن عوض می‌شد. رهگذرها داخل مغازه‌ی آهنگری سرک می‌کشیدند، اوستا اما آنها را نمی‌دید...
    محترم محو تماشای اوستا شده بود؛ محو تماشای یک نمایش جادویی! در دلش آرزو کرد ای‌کاش می‌توانست شاگردش شود...

  • کتاب
    ناشرقدیانی
    شابک9786000819897
  • هنوز هیچ نظری برای این محصول ثبت نشده است.