درنده باسکرویل (داستانهای شرلوک هولمز)

رمان «درنده باسکرویل»، شاهکاری از سر آرتور کانن دویل، خوانندگان را به قلب معمایی هیجان‌انگیز و هراس‌انگیز می‌برد. این داستان، که در آن شرلوک هولمز، کارآگاه نابغه، و همراه وفادارش، دکتر واتسون، در برابر یکی از مخوف‌ترین پرونده‌هایشان قرار می‌گیرند، با عناصری چون افسانه‌ای خانوادگی، طلسمی شوم و نشانه‌هایی مرموز، مخاطب را تا آخرین صفحه در suspense نگه می‌دارد. ماجرا با مرگ مرموز سر چارلز باسکرویل آغاز می‌شود؛ مردی که در زمین‌های مه‌آلود اطراف عمارت آبا و اجدادی‌اش در دارت‌مور درگذشته و ردپای سگی غول‌آسا در کنار جسدش دیده شده است. افسانه‌ای قدیمی از سگی شبح‌وار و شیطانی، که نسل‌هاست خاندان باسکرویل را نفرین کرده، سایه‌ای تهدیدآمیز بر این عمارت انداخته و به ساکنان هشدار می‌دهد که در تاریکی شب به باتلاق‌های اطراف قدم نگذارند. اکنون، وارث جدید، سر هنری باسکرویل، در معرض خطری ناشناخته قرار دارد. آیا او نیز قربانی این نفرین خواهد شد؟ هولمز و واتسون، با تکیه بر هوش سرشار و مشاهدات دقیق، وارد این معما می‌شوند و با سرنخ‌هایی چون کفشی گمشده، عکسی خانوادگی و قاتلی فراری، به نبرد با نیرویی مرموز می‌روند که انگار از جهانی ماورایی سرچشمه گرفته است. فضاسازی گوتیک، با توصیف باتلاق‌های مه‌آلود دارت‌مور و سکوتی وهم‌آلود، به این رمان حال‌وهوایی منحصربه‌فرد بخشیده و آن را به یکی از ماندگارترین آثار ادبیات جنایی تبدیل کرده است.

«مه غلیظی بر باتلاق نشسته بود، گویی جهانی از ارواح در آن پنهان شده‌اند. واتسون، با فانوس در دست، به سایه‌های لرزان خیره شد و صدایی، چیزی میان ناله و زوزه، از دوردست به گوشش رسید. آیا این صدای باد بود یا چیز دیگری در تاریکی کمین کرده بود؟»