دوشنبه هایی که تو را می دیدم

5 / 0 0 نظر
  • کد محصول:
    126682
  • دسته بندی: داستان فرانسوی
  • برند:
  • ویژگی‌ها:
    • نویسنده: لئا ویازمسکی
    • مترجم: صدف محسنی
    • ناشر: کتاب پارسه
    • سال انتشار: 1397
    • تعداد صفحه: 198
    • قطع: رقعی
    • شابک: 9786002533661
    • نوع جلد: نرم
اشتراک گذاری
این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید!
کپی کردن لینک
  • «دوشنبه‌هایی که تو را می‌دیدم»، رمانی از لئا ویازمسکی، نویسنده و بازیگر متولد پاریس، نوه‌ی فرانسوا موریاک، نویسنده‌ی برجسته و برنده‌ی جایزه نوبل ادبیات 1952 است. این اثر، اولین رمان ویازمسکی است که در سال 2017 جایزه‌ی منتخب خوانندگان را از آن خود کرد. ویازمسکی که پیش‌تر در دنیای سینما و تئاتر فعالیت داشته، با این رمان داستانی لطیف و انسانی خلق کرده که احساسات خواننده را عمیقاً درگیر می‌کند.

    داستان حول محور کلارا، دختری بیست‌وهفت‌ساله و پیشخدمت رستورانی در پاریس می‌چرخد. او دختری خوش‌قلب، اما تنها است که خلأ عاطفی زندگی‌اش را تحت تأثیر قرار داده است. کلارا که در کودکی مادرش را به دلیل مشکلات روانی از دست داده، همراه با پدرش زندگی را پیش برده و این فقدان، سایه‌ای از هراس و تنهایی بر وجودش انداخته است. او همیشه آرزوی داشتن مادربزرگ و پدربزرگی را در دل داشته، اما از این نعمت نیز محروم بوده است. مدتی است که پیرمردی حدوداً هشتادساله هر دوشنبه به رستوران می‌آید و با سفارش همیشگی یک غذای خاص، توجه و مهر کلارا را برمی‌انگیزد. این حضور منظم، کلارا را به فکر نزدیک شدن به او می‌اندازد و سرانجام، جرأت می‌یابد تا گفت‌وگویی را آغاز کند.

    رمان با دو راوی، کلارا و پیرمرد، روایت می‌شود و زیبایی آن در اشتیاق دوجانبه‌ای است که هر یک برای ارتباط با دیگری نشان می‌دهند. این داستان نه‌تنها از سوی خوانندگان با استقبال روبه‌رو شده، بلکه تحسین منتقدان و رسانه‌ها را نیز به دست آورده است. «دوشنبه‌هایی که تو را می‌دیدم» رمانی کوتاه، اما تأثیرگذار است که با شخصیت‌هایی عمیقاً انسانی، تا مدت‌ها در ذهن خواننده باقی می‌ماند.

    «بارها شنیدم که او را کلارا صدا می‌کردند. چقدر این نام برازنده اوست. به حسِ خنده ناب و صادقانه یک کودک می‌ماند... چندین مرتبه خواستم با او صحبت کنم تا از زندگی و رویاهایش برایم بگوید. اما شک ندارم اگر این کار را می‌کردم، حق داشت مرا پیرمرد دیوانه‌ای بداند که در آنچه به او مربوط نیست، دخالت می‌کند. در نگاهم دختر طنازی است اما ظاهراً توجه چندانی به مردها ندارد. دیدن چنین صحنه‌ای که مردها ناامیدانه در تلاش برای نزدیک شدن به او بودند، برای من لذت‌بخش بود. نه زیبایی‌اش بلکه جذبه فریبنده‌اش باعث می‌شد در عین زنانگی، چون کودکی جلوه کند. اگر چهل سال کمتر از حالا سن داشتم، بی‌شک من هم شانسم را امتحان می‌کردم.»

  • کتاب
    نویسندهلئا ویازمسکی
    مترجمصدف محسنی
    ناشرکتاب پارسه
    سال انتشار1397
    تعداد صفحه198
    قطعرقعی
    شابک9786002533661
    نوع جلدنرم
  • هنوز هیچ نظری برای این محصول ثبت نشده است.