داستان کتاب راز پرونده ریجفیلد ، به قلم داربی کین ، در یک شهر دانشگاهی کوچک میگذرد. لایلا ریجفیلد به همراه شوهرش، آرون که یک معلم مدرسه است، در خانهای نسبتاً بزرگ زندگی میکند. چند ماهی از زمانی که یک دانشجوی ساکن در این شهر ناپدید شده است، میگذرد. ناگهان همسر لایلا هم ناپدید میشود و با گم شدن او سرنخهای جدیدی از مسئله ظهور پیدا میکند. پلیس میفهمد که دانشجوی ناپدیدشده، اولین قربانی این ماجرا نبوده و پیش از او دو نفر دیگر نیز چنین بلایی بر سرشان آمده است. به نظر میرسد که هیولایی مخوف در شهر میچرخد. شاید هم نه. به هر صورت این گمشدنها، آرامش را از آن شهر کوچک میرباید و به این ترتیب سؤالات بسیاری سر باز میکنند. وقتی این پرسش پیش میآید که آیا رخدادهای مذکور با هم ارتباطی دارند یا نه، حقایقی مشخص میشود که البته تمام ماجرا هم نیستند.
گزیده ای از کتاب :
یادداشت را صبح زیر برفپاککن ماشین پیدا کرده بود. تا وقتیکه دندهعقب گرفته و میخواست ماشین را از پارکینگ بیرون بیاورد، متوجه آن نشده بود. باد کاغذ را تکان داده و لایلا محکم پا روی ترمز گذاشته بود.
مثل دفعۀ قبل، یادداشت روی کارت سفید بیخطی تایپ شده بود. پشتش سفید بود و هیچ رد و نوشتۀ دیگری روی آن نبود. هیچچیزی هویت نویسندۀ آنها را نشان نمیداد؛ جز اینکه آن نوع کاغذ در انبار و قفسههای مدارس پیدا میشد. جملهای کامل با نقطهای آخر آن، مثل طرز نوشتار یک معلم یا مدیر مدرسه.
لحن پیام تهدیدآمیز اما عجیب بود، انگار نوعی بازیگوشی در خود داشت. خودبزرگانگارانه بود که او را به یاد آرون میانداخت، ولی بقیهاش شباهتی به او نداشت. اما ازآنجاییکه آرون باید مرده باشد، لایلا هیچ تصوری نداشت که معنای این طرز نوشتن پیام چیست، اگر اصلاً معنایی داشت.
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.