مادربزرگ علی و افسانه فوت کرده است. شکر خانوم از بچهها میپرسد مادربزرگ چه چیزهایی را دوست داشته؟ بچهها درست نمیدانند، اما شکر خانوم میداند، پس گلدانها را پر از گل شمعدانی میکند و غذای مورد علاقهی مادربزرگ را میپزد و همسایهها را دعوت میکند تا با تعریف کردن خاطرهای از او، یادش را همچنان زنده نگه دارند. داستانهای محلهی شکر خانوم سرشارند از حس زندگی و انساندوستی.
نویسنده | ناصر یوسفی |
---|---|
ناشر | افق |
سال چاپ | 1400 |
تعداد صفحه | 232 |
شابک | 9789643699727 |
هنوز هیچ نظری برای این محصول ثبت نشده است.