سومین رمان فریبا وفی، «رویای تبت»، هم پرفروش شد و هم تحسین اهل ادبیات را برانگیخت. داستان زوج جوانی به نامهای جاوید و شیوا را دنبال میکند که میکوشند در هر مرحله از زندگی، تصمیمهایی منطقی بگیرند؛ اما حضور اطرافیان، این مسیر را دشوار میسازد. در میان رخدادهای گوناگون و شخصیتهای متعدد، کانون ماجرا بر صادق – دوست صمیمی جاوید – و رابطهاش با شعله، خواهر شیوا، میچرخد. صادق و شیوا در بسیاری از اندیشهها همسو هستند و سرانجام این همفکری را در جمع دوستان آشکار میکنند.
رمان از زبان اول شخص و به روایت شعله نوشته شده؛ انتخابی هوشمندانه که هم راز داستان را حفظ میکند و هم نگاه تحلیلی و احساسی راوی را به خواننده منتقل مینماید. شخصیتها باورپذیرند و شخصیتپردازیشان دقیق و قابل تأمل. ساختار رمان نیز سنجیده است؛ همزمانی وقایع هرگز خواننده را گیج نمیکند.
«شب بود و من، شعله، به جاوید و شیوا نگاه میکردم که کنار هم نشسته بودند و حرف میزدند؛ انگار همه چیز درست بود، اما من میدانستم چیزی در حال تغییر است. صادق کنارم ایستاده بود و چیزی نگفت، فقط لبخند زد؛ لبخندی که انگار میگفت: رویاها گاهی از تبت هم دورترند.»
| نویسنده | فریبا وفی |
|---|---|
| ناشر | مرکز |
| سال انتشار | 1384 |
| تعداد صفحه | 175 |
| قطع | رقعی |
| شابک | 9789643058241 |
| نوع جلد | نرم |
هنوز هیچ نظری برای این محصول ثبت نشده است.