ریشه ها

رمان «ریشه‌ها»، نوشته الکس هیلی، یکی از برجسته‌ترین و تأثیرگذارترین آثار معاصر به شمار می‌رود. هیلی از خلال داستان خانواده خود، روایتی فراموش‌نشدنی از کونتا کینته – جوانی آفریقایی که در قرن هجدهم ربوده و به بردگی گرفته شد – و هفت نسل پس از او ارائه می‌دهد. شخصیت‌های این رمان متنوع‌اند: برده‌ها و آزادشدگان، کشاورزان و آهنگران، کارگران چوب‌بری و راه‌آهن، وکلا و معماران، و در نهایت نویسنده‌ای که خود هیلی است.

هیلی در این اثر، فراتر از بازگویی تاریخ خانواده خویش رفته و با ردیابی نیاکانش تا آفریقا، گذشته میلیون‌ها آمریکایی آفریقایی‌تبار را روشن ساخته است. او از فرهنگی غنی و کهن سخن می‌گوید که برده‌داری آن را تا آستانه نابودی برد، اما روح مقاومت در آن زنده ماند.

با این حال، «ریشه‌ها» تنها مخاطب سیاه‌پوستان یا سفیدپوستان نیست؛ این رمان برای همه نژادها سخن می‌گوید و گواهی قدرتمند بر انعطاف‌پذیری و استقامت انسان در برابر سختی‌های بی‌رحمانه است.

«حالا بیش از پیش صدای زیر شیون زنی سوگوار در سراسر دهکده شنیده می‌شد. خوشبخت بچه‌های شیرخوار یا نوپایی که هنوز نمی‌فهمیدند، چون حتی کونتا نیز آن‌قدر بزرگ شده بود که بفهمد این شیون یعنی آنکه عزیزی مرده است.»