«زاهو»، رمانی از یوسف علیخانی، نه صرفاً یک قصه، که هزارتوی قصههای زندگی است؛ روایتی که در پنج روز، جهانی از عشق، رنج و خیال را در خود جای داده. این داستان، گنجی است پنهان که تنها با قدم گذاشتن در مسیرش، خود را به شما مینمایاند. زاهو حکایت آدمی است در دشتی سوزان، جایی که نه اسبی هست، نه راهی، و نه خانهای؛ تنها قلبی است که از سینه بیرون میزند و چشمانی که پناه میدهند، آرام و راضی.
در این رمان، زندگی در لحظهلحظهاش جاری است؛ آدمی میآید، میچرخد، عاشق میشود، زندگی میکند و میرود. اما به قول کربلایی محمدقلی، جز عاشقی، چه از این بودن میماند؟ زاهو قصهی انسان است، با تمام آرزوها و خیالاتی که چون اسبی سرکش در دشت ذهن میتازد. این اثر برای آنانی است که آب و زمین و آسمان را در خود دارند و آمادهاند با اسب خیال، همراه زاهو، این پنج روز را زندگی کنند.
«زاهو» با نثری شاعرانه و ژرف، خواننده را به سفری میبرد که در آن هر لحظه، قصهای است برای گفتن به آبها، به زمین، به آسمان. اگر دلتان برای روایتی تازه از عشق و زندگی تنگ شده، این رمان شما را فرا میخواند.
«توی دشتی داغ، ولو شده بودم توی تن گر گرفتهی کورهی آتش که آتشداناش پیدا نبود. دستم را چرخاندم روی سینهی نرم مناچالان که هشتاد اسب قشقه در آن تاخته بودند. چشمانش پناهام داده بود؛ آرام و راضی.»
| نویسنده | یوسف علیخانی |
|---|---|
| ناشر | آموت |
| سال انتشار | 1396 |
| تعداد صفحه | 676 |
| قطع | رقعی |
| شابک | 9786003841604 |
| نوع جلد | سخت |
هنوز هیچ نظری برای این محصول ثبت نشده است.