کتاب مصور حاضر، داستانی تخیلی است که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (ب) و (ج) نگاشته شده است. در این داستان چشمهای کنار یک زمین صاف و هموار بود. چشمه، هرسال، در فصل بهار، پر از آب بود و در پایان تابستان خشک میشد. یک سال، باد تندی که از جنگ چمنزار گذشته بود و با خودش چند دانه تخم چمن آورده بود، به کنار چشمه رسید و تخم چمنها را همانجا، کنار چشمه، جا گذاشت. هر دانه چمن در کمی خاک جا گرفت و جوانه زد. چمنها کمکم بزرگ شدند و دورتادور چشمه را پوشاندند و باعث شدند که دیگر آب چشمه خشک نشود.
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.