کتاب سقوط پاریس یک رمانی رئالیستی (واقعگرایانه) است که اولینبار در سال ۱۹۴۳ میلادی به چاپ رسید. ایلیا ارنبوگ در این کتاب، علل سقوط پاریس را بر اساس وقایعی که خودش شاهدشان بوده، توجیه میکند. این رمان در زمان نخستین انتشارش بسیار پرفروش و بحثبرانگیز بود و تنها بهعنوان رمانی اجتماعی شناخته نمیشد، بلکه از لحاظ هنری نیز ارزش بالایی داشت. ارنبورگ وقایع اجتماعی و تاریخی سالهای ۱۹۳۵ تا ۱۹۴۰ را که خود شاهدشان بوده شرح داده و آنها را بهعنوان زمینههای سقوط پاریس معرفی میکند. این رمان بهنوعی انتقاد از روسیهٔ استالینی است. نویسنده به شرح وقایعی از درون جامعهٔ فرانسه میپردازد؛ از بیکفایتی مسئولانی میگوید که فریب «گوبلرز» را خورده بودند و پس از هجوم آلمانیها بهسرعت مقام و منصب را رها کرده و فرار کردند و از مردمی میگوید که تنها و بیپناه ماندند، اما روحیهٔ مبارزه را از دست نداده و تسلیم نمیشوند.
گزیده ای از کتاب:
«لوسین حرف او را قطع کرد و گفت: همه اینها را باید صدسالی دور انداخت. دیروز ژانت با آبوتاب اعلام میکرد: «شما میتوانید مرا به همسری خود نپذیرید ولی نمیتوانید مانع از کنیزبودن من بشوید.» میراندا بهتر آنکه خفه شود و حرف نزند: نوبت سخن با رفیق کالیبان است. سیگاری را که شروع به کشیدن کرده بود خاموش کرد. و ناگهان به لحنی سادهتر به گفته افزود: من باید با پدرم قطع رابطه کنم. البته این کار آسانی نخواهد بود. ولی پس از سخنرانی امروزم... و علاوه بر این، کتاب تازه من مطرح است که بهزودی منتشر خواهد شد... باید انتخاب کرد! من از کار آدمهایی مثل آندره سر در نمیآورم: وقتی بازی بزرگ شروع شده است. نباید آن را ترک کرد.»
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.