داستان اول سه قطره خون نام دارد و عنوان کتاب نیز از آن گرفته شده است. راوی داستان، جوانی به نام احمد است که در بیمارستان روانی به سر میبرد. احمد در خلال صحبتهای خود از آرزوها و تصوراتش میگوید و آنها را حقیقت میپندارد. صادق هدایت در این روایت به افسانهای کهن روی میآورد و تلاش میکند با استفاده از اسطورهها منظور خود را منتقل کند. این اثر یکی بهترین داستانهای این مجموعه است و پایانی غافلگیر کننده دارد.
داستان گرداب به عشق، خیانت و دوستی میپردازد. هدایت در این داستان زندگی جوانی به نام همایون را روایت میکند که دوستش به دلیل نامعلومی خودکشی میکند.
داش آکل یکی از معروفترین داستانهای صادق هدایت نیز در این مجموعه قرار دارد. این قصه روایت عشق مردی پا به سن گذشته و جوانمرد به دختری نوجوان است.
صادق هدایت در داستان آیینهی شکسته به خرافات میپردازد و عقاید نادرست مردم را مورد نقد و بررسی قرار میدهد.
ششمین داستان این مجموعه لاله نام دارد که باز هم عشقی نامتعارف را به تصویر میکشد. این داستان یکی از متفاوتترین روایتهای این مجموعه را دارد. مردی تنها سرپرستی دختری را قبول میکند اما به مرور زمان به آن دختر علاقهمند میشود.
داستان صورتکها نیز ماجرای پسری جوان است که در خانوادهای سرشناس به دنیا آمده و به دختری علاقهمند میشود. خانوادهی وی مخالف رابطهی این دو جوان هستند و اما پسر جوان حاضر نیست از عشق خود بگذرد.
داستان چنگال دربارهی مرد خشنی است که به مسائل شرعی دیگران پاسخ میدهد اما خود هیچ باوری به آنها ندارد.
مردی که نفسش را کشت، روایت معلمی است که با پژوهش در خصوص متون عرفانی به دنبال مرشدی میگردد تا به او در مبارزه با نفس خود و پیمودن هفت وادی عرفان یاری برساند و خدا را بیابد.
داستان محلل، ماجرای آشنایی تصادفی مردی با محلل همسر سابقش است. این دو پیرمرد زندگی خود را برای یکدیگر شرح میدهند.
آخرین داستان این مجموعه نام گجستهدژ نام دارد و داستان کیمیاگری است که برای دستیابی به فرمول ساخت طلا در دژی مستقر میشود که از نظر بومیان منطقه، بنایی شوم است و در نهایت این شومی گریبانگیرِ کیمیاگر داستان نیز میشود.
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.