نویسنده هجده سال در یک فروشگاه به شکل نیمه وقت در شغل فروشنده فعالیت میکرده. سایاکا موراتا خاطراتش را در کتاب سوپرمارکت شبانه روزی نوشته است. این کتاب موفق به دریافت مهمترین جایزه ادبی ژاپن یعنی آکوتاگاوا شده است.
دختر جوان از کودکی مداوم از طرف خانواده و دوستانش تحت فشار است که رفتاری عجیب و غیرعادی دارد او در یک شغل نیمهوقت در یک سوپرمارکت مشغول به کار میشود و کمکم میتواند با مردم ارتباط برقرار کند و به نظر عادی بیاید اما با آمدن فروشنده دیگری به سوپرمارکت همه چیز تغییر می کند. دوستان و خانوادهاش مدام او را برای مجرد و بدون فرزند بودن تحت فشار میگذارند و کیکو برای حل این مساله تصمیم عجیبی میگیرد.
گزیده ای از کتاب :
وقتی به کار بدنی مشغول هستید، بالاخره روزی فرا میٰرسد که شرایط جسمیتان دگرگون میشود و شما دیگر بهدردبخور محسوب نمیشوید. هرقدر هم که سخت کار کنم، هرقدر هم که قابلاتکا باشم، وقتی جسمم پیر شد بیشک من هم به یک قطعهٔ مستعمل تبدیل میشوم. قطعهای آمادهٔ تعویض که دیگر به کار فروشگاه شبانهروزی نمیآیم.
«خانم فوروکاوا، این یکشنبه میتوانید بیایید سر کار؟ فقط شیفت عصر. سوگاوارا کنسرت دارد و نمیتواند بیاید.»
«آره، میتوانم بیایم.»
«واقعاً؟ خیلی لطف میکنید.»
در حال حاضر من یک قطعهٔ قابلاستفاده هستم. ترکیبی از آرامش و اضطراب را در وجودم حس میکنم. با تقلید لحن حرف زدن سوگاوارا گفتم: «آره، دارم سعی میکنم پولهایم را ذخیره کنم، برای همین پیشنهاد کار کردن را قبول کردم.» و لبخندی زدم.
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.