"شراب خام" نخستین رمان منتشر شده به قلم "اسماعیل فصیح" است که علاوه بر استقبال فوق العاده ی مخاطبان از خود رمان، فیلمی هم بر اساس داستان آن با بازی "داوود رشیدی" ساخته شد. "شراب خام" قصه ی مردی جوان به نام "جلال آریان" است که در آمریکا به تحصیل مشغول بوده و حال به ایران بازگشته تا به دلایلی از برادر مریضش "یوسف" مراقبت کند. "یوسف" که کنج بیمارستان تحت مداواست، از شخصیتی منحصر به فرد برخوردار است؛ او بسیار کمال گراست و اکنون تنها می خواهد بمیرد و راهی بهشت شود. برعکس او "جلال" شخصیت متعادل تری داشته و وابستگی و توقع خاصی از زندگی ندارد. او نه خیلی امیدوار است و نه انتظار به خصوصی از زندگی دارد، تنها می داند که باید صبر کرد و زندگی را ادامه داد. به این دو شخصیت، "ناصر تجدد" را هم اضافه کنید که معتقد است زندگی پوچ و بی ارزش و است و یکی از بخش های جذاب قصه، گفت و گوهایی است که بین "جلال" و "ناصر" برقرار است.
"جلال آریان" خواهری هم به نام "فرنگیس" در جنوب دارد. بعد از جریاناتی که در اداره پیش می آید، او مجبور است به جنوب سفر کند. کارمندی به نام "مهین" که باردار هم بوده، استعفا می دهد و دست به خودکشی در قطار می زند. حالا "جلال آریان" همچون یک کارآگاه، به دنبال کشف رازهای این اتفاق است. "اسماعیل فصیح" از نگارشی سلیس برای روایت داستان "شراب خام" بهره برده و این قصه ی سرشار از هیجان، خواننده را به سال های پیش از انقلاب و جایی که نویسنده خط قرمزها را پشت سر می گذارد، خواهد برد.
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.