مامور پاریس

رمان «مامور پاریس»، نوشته‌ی کلی ریمر، در سال 2018 منتشر شد و داستانی تاریخی و پراحساس است که میان دو بازه‌ی زمانی، جنگ جهانی دوم و دهه‌ی 1970، جابه‌جا می‌شود. روایت در سال 1943 از فرانسه‌ی اشغال‌شده آغاز می‌شود، جایی که مأموران زن سازمان عملیات ویژه‌ی بریتانیا با نام‌های رمز به فعالیت‌های مخفیانه، از جمله هماهنگی با گروه‌های مقاومت و انتقال اطلاعات، مشغول‌اند. خطر گشتاپو و خیانت، زندگی آن‌ها را در تهدیدی دائمی قرار داده است. در خط دیگر داستان، در دهه‌ی 1970، نوح اینورث، مأمور سابق که به دلیل آسیب مغزی در مأموریت آخرش بخشی از حافظه‌اش را از دست داده، در پی یافتن زنی است که در جنگ جانش را نجات داده. شارلوت، دختر نوح، با دیدن عزم و سردرگمی پدرش، خود وارد جست‌وجویی می‌شود که او را به رازهای مأموران زن سال 1943 و سرنوشت آن‌ها می‌رساند.

این دو روایت به‌تدریج درهم تنیده شده و نشان می‌دهند چگونه خیانت یک مأمور دوجانبه، مسیر جنگ و زندگی شخصیت‌ها را دگرگون کرده است. همزمان، کاوش شارلوت حقایقی پنهان درباره‌ی خانواده‌اش را آشکار می‌کند که سال‌ها در سایه مانده بود. «مامور پاریس» با ترکیبی از گزارش‌های تاریخی دقیق از فعالیت‌های مخفی در فرانسه‌ی اشغال‌شده و داستانی خانوادگی، اثری است که نه‌تنها از شجاعت زنان در جنگ می‌گوید، بلکه نشان می‌دهد چگونه زخم‌های جنگ در حافظه و روابط نسل‌های بعد امتداد می‌یابد. اطلاعات مربوط به تاریخ انتشار و خط داستانی با منابع معتبر تأیید شده است.

«شب پاریس زیر نور کم‌فروغ ماه، خاموش بود. اما در سایه‌ها، صدای قدم‌های محتاط مأموران زن طنین می‌انداخت؛ هر گام، گویی عهدی بود با آینده‌ای که هنوز نوشته نشده بود.»