مجتمع فرهنگی هنری بنفشه

کتاب ما دروغگو بوديم

  • دسته بندی:کتاب
  • کد:123466
  • ویژگی ها:
    • نویسنده: امیلی لاکهارت
    • مترجم: مهرآیین اخوت
    • ناشر: انتشارات هیرمند
  • گارانتی اصالت و سلامت فیزیکی کالا
  • ارسال به کل کشور
  • + -
    165,000 156,750
  • افزودن به سبد

خانواده‌ی سینکلرها در ظاهر همه چیز دارند: خانه‌های مجلل، امکانات رفاهی بی‌نظیر و بروبیا و مهمانی‌های آن‌چنانی. کادنس یکی از نوه‌های هریس سینکلر از یک صدمه‌ی مغزی رنج می‌برد که باعث شده علاوه‌بر میگرن مزمن، بخشی از خاطرات خود را از دست بدهد. چه اتفاقی باعث این صدمه در مغز کادنس شده است؟ چه حقیقتی را سینکلرها می‌کوشند تا پنهان کنند؟ داستان با پرش‌های زمانی به حوالی زمان حادثه می‌رود و به حال برمی‌گردد تا جستجوی کادنس برای کشف حقیقت را نشان دهد. همه‌چیز از تابستان پانزده‌سالگی کادنس در جزیره‌ی اختصاصی سینکلرها شروع می‌شود، سالی که پدر و مادرش از هم جدا می‌شوند. تابستانی کذایی که کادنس عاشق می‌شود، قلبش می‌شکند و زندگی‌اش برای همیشه تغییر می‌کند.

کتاب ما دروغگو بودیم در ژانر ادبیات بزرگسالان جوان و درام خانوادگی قرار می‌گیرد. کادنس، راوی داستان نوجوانی است که با مسائل نوجوانانه مواجه است. طلاق پدر و مادر، ورود به دانشگاه، اولین رابطه‌ی عاشقانه به همراه مشکل حافطه از جمله مشکلات کادنس است.

گزیده ای از کتاب :

«گات چنان ناگهانی می‌پیچد که تقریبا به دو می‌افتم تا به او برسم و ناگهان با دست‌های باز ایستاده. آشناست و غریب. قبلا هم این ‌جا آمده بودیم. در ضمن هیچ‌وقت این‌ جا نیامده بودیم. لحظه‌ای، چندین ساعت شاید، من صاف و ساده خوشحال هستم و او نزدیک من است. صدای امواج و نفسش توی گوشم. خوش‌حالم که می‌خواهد پیش من باشد.

می‌پرسد: «یادته وقتی با هم اومدیم اینجا؟ اون باری که با هم رفتیم روی اون تخته سنگ؟»

یک قدم عقب می‌کشم. چون یادم نمی‌آید.

از مغز خراب مزخرفم متنفرم، متنفرم که چقدر همیشه مریضم، چقدر آسیب‌دیده‌ام. متنفرم که ظاهرم عوض شده و توی مدرسه مردود شده‌ام و ورزش را کنار گذاشته‌ام و با مادرم بد تا می‌کنم. متنفرم که هنوز بعد از دو سال این قدر می‌خواهمش. شاید گات هم دلش می‌خواهد با من باشد. شاید. اما به احتمال زیادتر دنبالم می‌گردد تا بگوید وقتی دو تابستان پیش مرا ترک کرد کار بدی نکرده. دوست دارد من بهش بگویم که عصبانی نیستم. بگویم که او پسر معرکه‌ای است. اما چطور ببخشمش وقتی حتا درست و حسابی نمی‌دانم با من چه کرده؟ جواب می‌دهم: «نه. احتمالا از ذهنم پاک شده.»

 «ما... من و تو... لحظه‌ی خیلی مهمی بود برامون.»

 می‌گویم «حالا هرچی. یادم نیست. مشخصا هم هر اتفاقی بین ما افتاده اون‌قدر برات مهم نبوده بعدا. مهم بوده؟»

به دست‌هایش نگاه می‌کند. «قبول. ببخشید. خیلی کار ناشایستی کردم. عصبانی هستی؟»

می‌گویم: «معلومه که عصبانی هستم. دو سال غیب شدی. هیچ‌وقت زنگ نزدی. هیچ‌وقت جواب ندادی. هیچ‌کاری نکردی و قضیه رو بدتر کردی. حالا همه‌تون، این طوری‌اید که... آخی... خیال می‌کردیم نمی‌بینیمت... دستمو می‌گیرید... همه بغلم می‌کنید... همه می‌گید تنهایی بریم قدم بزنیم. بدجور ناشایست بودید، گات. انگار اگه از این کلمه‌های قلمبه ‌سلمبه بگی، اوضاع بهتر میشه.»

    • نویسنده امیلی لاکهارت
    • مترجم مهرآیین اخوت
    • ناشر انتشارات هیرمند
    • نوبت چاپ سیزدهم
    • تعداد صفحه 342
0 از

5

  • ارزش خرید :
  • طراحی و زیبایی :
  • کیفیت چاپ :
  • محتوا :

شما هم می‌توانید در مورد این کالا نظر بدهید.

برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.