آن همه چشم، آن همه روی زیبا، بهار و برف، ابر و آفتاب، شور و تپش دل – همه در عکسهای آلبوم و خاطرهها رنگ میبازند و با کابوس گم کردن دوربین درهم میآمیزند؛ کابوسی که هنوز رهایم نمیکند. بهزودی عکسی خندان از خودم چاپ میکنم و در قابی طلایی، برای جاودانگی، کنار قاب خندان پدر بر طاقچه مینشانم. این کتاب اکنون در وبسایت ایرانکتاب موجود است؛ با سفارشی ساده، در کوتاهترین زمان به دستتان میرسد.
«دوربین را گم کردم، اما خاطرهها هنوز در چشمانم میدرخشیدند؛ گویی طبیعت، شهر و آسمان، همه در یک قابِ بیانتها جا گرفته بودند – و من، میان شگفتی و اندوه، تنها به دنبال نگاتیوی بودم که دیگر وجود نداشت.»
| نویسنده | ابراهیم حقیقی |
|---|---|
| ناشر | مرکز |
| سال انتشار | 1388 |
| تعداد صفحه | 167 |
| قطع | رقعی |
| شابک | 9789642130443 |
| نوع جلد | نرم |
هنوز هیچ نظری برای این محصول ثبت نشده است.