شما احتمالاً پیش از این نام «هنک»، قهرمان داستان نوبت سگی را شنیدهاید. آخر، چنانکه شایعات میگویند، او معروفترین حیوان تاریخ است! اما اگر هم هیچ آشنایی قبلی با هنک ندارید، ابداً نگران نباشید. ما در سطور آتی چنان ایشان را خدمت شما معرفی میکنیم، که گمان کنید سالهاست او را میشناسید و مدتهاست رفیق و همدمش بودهاید.
اول از همه اینکه او یک سگ است. بله، یک سگ پاکوتاه. او ضمناً سگی وفادار است؛ نه مثل هر سگ دیگری، بلکه وفادارترین سگی که میتوانید در ذهن تصور کنید. هنک به آقای لوپر تعلق دارد. این جناب لوپر مزرعهدار سرشناس و متمولیست که هکتارها هکتار زمین از آنِ خود دارد. در این زمینهای زراعی، هنک همهکاره است. او توأمان رئیس و بادیگارد است. بگذارید اینطور بگوییم: آنجا که پای امر و نهی به دیگر حیوانات مزرعه، و تقسیم وظایف کاری در میان است، هنک دست راست آقای لوپر و رئیس تمام حیوانات است. اما وقتی بحث خطر به میان میآید -هر خطری که فکرش را بکنید؛ از حملهی گلههای گرگ گرفته تا گم شدن حیوانات مزرعه در مزارع همسایه- هنک در نقش بادیگاردی جسور و جانفدا ظاهر میشود. در کتاب نوبت سگی اما، این نقش اخیر هنک به خطر افتاده است. میپرسید چطور؟ خب، گوش کنید.
ماجرا از این قرار است که آقای لوپر، به تازگی پای سگی به نام «بنی» را به مزرعه باز کرده است. این بنی از آن سگهای درست و حسابی است. از آنهایی که نژادی اصیل دارند و قیمتشان دود از کلهی آدم بلند میکند! هدف آقای لوپر از آوردنِ بنی، سپردن وظیفهی محافظت از گله به او بوده است؛ یعنی همان وظیفهی شاقی که پیشتر بر عهدهی هنک بوده!
ناگفته پیداست که حضور بنی در مزرعه، چه آشوبِ روحیِ وحشتناکی را در هنک پدید میآورد. هر بار دیدنِ بنی، آتش حسادتی ویرانگر را در جان هنک شعلهور میسازد. آیا او سالها در مزرعهی آقای لوپر جان کنده، که آخرِ سر قلمرواَش را با سگی دیگر سهیم شود؟ حالا این سگ دیگر هرچقدر هم که میخواهد قویتر و چالاکتر از هنک باشد! نخیر، از این خبرها نیست: هنک ابداً بنای تسلیم شدن ندارد...
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.