سولژنیتسین در این دو داستان بلند، تصویری بی پرده از روابط سرد و خشک انسان ها در شوروی به خواننده عرضه می کند و انتقادهای غیرمستقیم ولی تندش از جامعه را در دل داستان می گنجاند. در این دو داستان انسان ها همان طور که هستند دیده می شوند؛ بی رحم، ریاکار، حریص و البته با ظاهری شبیــه به همهٔ انســان های دیگــر. سولژنیتســین، مانند دیگر نویسنــدگان بزرگ روس، با پایان بندی های تکان دهنده، جای زخمِ داستان را تا همیشه در ذهن مخاطب باقی می گذارد.
«ما نمی تونیم به راهمون ادامه بدیم چون... یازده روزه که... گرسنه راه رفته ایم.»
«چطور ممکنه؟»
«پیش می آد. خیلی ساده.»
«کوپن جیره ندارید؟»
«کاغذ رو که نمی شه خورد.»
«پس چرا هنوز زندهای؟ چطور ممکنه؟»
«اتفاقی زندهام.»
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.