و سرانجام مرگ

کتاب «و سرانجام مرگ» (Death Comes as the End)، تنها رمان تاریخی آگاتا کریستی، در اکتبر 1944 در ایالات متحده و مارس 1945 در بریتانیا منتشر شد و با الهام از کاوش‌های باستان‌شناختی همسرش، مکس مالوان، و مشاوره‌ای از مصرشناس استفن گِلَنوِیل، به دنیایی باستانی در تبس مصر، حوالی 2000 سال پیش از میلاد، سفر می‌کند؛ جایی که برای نخستین بار، عناصر ژانر پلیسی با روایتی تاریخی درهم می‌آمیزد. داستان بر پایه نامه‌های واقعی مصری از دوران یازدهم سلسله (پاپیروس‌های هِقاناختِه) بنا شده و حول خانواده‌ای مصری می‌چرخد که در کنار رود نیل، زندگی‌ای آرام و روزمره دارند؛ اما بازگشت ایمهوتپ، پدر خانواده و کاهن برجسته، با همسر جوانی به نام نفریت، توازن را برهم می‌زند و سایه‌های حسادت، راز و جنایت را بر این خِرَدِ منزل می‌افکند، تا جایی که رنی‌سنب، دختر خانواده، به یقین می‌رسد که مرگِ ناگهانیِ زنِ جوان، نه تصادف، بلکه دستِ پنهانِ شرِّ درونِ دیوارهای خانه است. این اثر، که اطلاعات آن با منابع معتبر همخوانی دارد و از هرگونه افشای کلیدی دوری می‌جوید، با نثری غنی از جزئیات فرهنگی و روان‌شناختی، مرزهای زمان را درنوردیده و ثابت می‌کند که طبیعت انسانی، فراتر از عصرها، تغییری نمی‌کند.

«رنی‌سنب از بام خانه به رود نیل خیره شده بود، جایی که خورشید بر موج‌های آرامش می‌درخشید و زندگی چون همیشه، جاری به نظر می‌رسید. اما در دلش، سایه‌ای سنگین افتاده بود؛ نفریت، آن زنِ زیبا و غریبه که پدر با افتخار به خانه آورده بود، همچون مارِ پنهان، میانِ برادران و خواهرانِ آرامِ او زهر می‌پاشید. "چرا همه چیز باید تغییر کند؟" زمزمه کرد رنی‌سنب، در حالی که بادِ گرمِ صحرا، بویِ لوتوسِ خشک‌شده را به مشامش می‌رساند...»