پرتقال خونی

«پرتقال خونی»، اولین رمان پروانه سراوانی، نویسنده‌ای که پیش‌تر با مجموعه شعری شناخته شده بود، اثری تأثیرگذار است که جایزه‌ی رمان اول ماندگار را از آن خود کرده است. داستان، حول محور نازلی، زنی جسور و پیچیده، می‌چرخد که دلال اجناس دست‌دوم ثروتمندان است و همزمان بوتیکی از لباس را اداره می‌کند. او در زندگی خانوادگی با همسری منفعل و بی‌اراده و پدرشوهری سلطه‌جو دست‌وپنجه نرم می‌کند، اما با اراده‌ای استوار، مسئولیت‌های خانواده را به دوش می‌کشد. نازلی که از کودکی باغ پرتقال خانوادگی را چون هیولایی پرهزینه و نفرت‌انگیز می‌دیده، پس از یک تصادف ناچار به خانه‌نشینی در همین باغ می‌شود. این انزوای اجباری، دیدگاه او را به باغ و باغداری تغییر می‌دهد، اما چالشی بزرگ در زندگی خانوادگی‌اش، مسیر او را دگرگون می‌کند.

«پرتقال خونی» روایتی است از عشق مادرانه‌ای عمیق که نازلی را وامی‌دارد برای آسایش فرزندانش خطر کند و تا مرزهای زندگی و مرگ پیش برود. نازلی، شخصیتی انسانی با عیب‌ها و نقص‌های باورپذیر، در برابر خانواده‌ای سنتی و متعصب ایستادگی می‌کند تا استقلال و زندگی بهتری برای خود و پسرانش بسازد. سراوانی در این رمان، با مهارت، سفر درونی و بیرونی نازلی را به تصویر می‌کشد و با اشاره به مسائل اجتماعی و تاریخی، عمق داستان را بیشتر می‌کند. اشیا و نشانه‌های داستان، که هم روایت را پیش می‌برند و هم بار استعاری دارند، به جذابیت اثر می‌افزایند. این رمان، داستانی خواندنی از عشق، فداکاری و مبارزه‌ی یک مادر است که برای حفظ کانون خانواده‌اش از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کند.

«نازلی به پرتقال‌های روی شاخه خیره شد. پوستشان برق می‌زد، انگار خورشید توی هر کدومشون جا خوش کرده بود. با خودش فکر کرد: «اینا چرا این‌قدر قشنگن؟ مگه همینا نبودن که از بچگی ازشون بدم می‌اومد؟» اما حالا، وسط این باغ که یه روزی براش غول بود، یه چیزی تو دلش تکون خورد. انگار این پرتقال‌ها، با اون رنگ تندشون، می‌خواستن چیزی بهش بگن. چیزی که هنوز نمی‌فهمید.»