مجتمع فرهنگی هنری بنفشه

کتاب چرا فیلسوفان نمی توانند بخندند؟

  • دسته بندی:کتاب
  • کد:129039
  • ویژگی ها:
    • نویسنده: کاترین فروزه
    • مترجم: علی سیاح
    • ناشر: نشر چرخ (چشمه)
  • گارانتی اصالت و سلامت فیزیکی کالا
  • ارسال به کل کشور
  • + -
    130,000 123,500
  • افزودن به سبد

کاترین فروزه در کتاب چرا فیلسوفان نمی توانند بخندند؟ با بررسی متون فلسفی غربی و چینی را در تلاش است که به این پرسش پاسخ دهد: چرا طنز مهمترین بخش گفتمان فلسفی نبوده است؟ چرا که بسیاری از روایات فلسفی مربوط به خنده سعی می کنند هدف طنز را از بین ببرد و از این طریق آن را به جنبه‌های عمدی و هدفمند طبیعت انسانی تبدیل می کند که ما را به سمت فلسفه سوق می دهد.

اما نباید این موضوع را هم فراموش کرد که دنیای امروز ما، به ظاهر خنده را ارج می‌نهد و تلاشش را می‌کند تا خندیدن، بخشی از زندگی باشد. با اینحال بسیاری از برنامه‌های خنده‌داری که ساخته می‌شوند، عموما کارکردشان این است که ذهن را از اندیشه بازدارند و از فکر امور روزمره زندگی بیرون بیاورند. اما این اثر پیشنهاد دیگری دارد: برای پیشبرد زندگی خوب باید به طور مداوم کشف مفروضات فلسفی از طریق طنز و خنده ضروری باشد.

 

گزیده ای از کتاب:

فیلسوف همواره در عالَم زندگیِ روزمره بی‌دست‌وپا رفتار می‌کند. اما افلاتون ناشی‌گریِ او در امور دنیوی را می‌ستاید، چرا که گواهی است بر اشتغال فیلسوف به دغدغه‌های والاتر. به زعم افلاتون، فیلسوف خواهان والاترینِ خدایان است و حتی لایق جانشینیِ آن‌ها: «تئودوروس، نه امکان دارد که شرارت از بین برود، چرا که باید همواره چیزی برخلاف نیکی وجود داشته باشد؛ و نه امکان دارد که در آسمان منزل داشته باشد. به همین دلیل انسان باید هر چه سریع‌تر از زمین به آسمان بگریزد؛ و گریختن یعنی آن‌که انسان تا سرحد ممکن به خدا شبیه شود، و انسان زمانی به خدا شباهت پیدا می‌کند که عادل، پاکدامن و خردمند شود.» 

تنشی که در کانون فلسفهٔ افلاتون وجود دارد و می‌تواند موضع دوپهلوی او در رابطه با کمدی را توضیح دهد، این‌جا مشخص می‌شود. انسان باید بی‌تعلقیِ خدایان را تقلید کند، از این طریق که مطمئن شود روحْ اشتیاق‌ها و امیالش را به‌درستی سامان می‌دهد. تنها فیلسوف می‌داند که چگونه لذت را سامان دهد. افلاتون تأکید می‌کند فیلسوف تنها زندگی خردورزانه را پی می‌گیرد که «عاری از لذت و الم، خدای‌گونه‌ترین زندگی است.» بااین‌حال، با خوانشی دقیق پی می‌بریم که خدای‌گونه‌ترین زندگی از طرفی کمدی‌ترین زندگی در ساحت دنیوی است. آریستوفان در توصیفش از سقراط به‌هیچ‌وجه اشتباه نمی‌کند. سامان دادن روح به‌هیچ‌رو قابل‌مقایسه با جهان سیاست و جامعه نیست، و به این سبب، فیلسوف چهره‌ای کمیک (و نیز تراژیک) باقی می‌ماند و دائماً درون این جهان سردرگم می‌شود.

جان موریل اشاره می‌کند که افلاتون «قدرتمندترین منتقد خنده» است و خنده را همچون هیجانی می‌انگارد که «کنترل نفس را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد» و از این حیث، ارتباطی تنگاتنگ دارد با شعر. شعر نیز ترغیب‌مان می‌کند که به بهای خِرد، تسلیم هیجان‌های خود شویم: «زمانی که باید این احساسات را بخشکاند، آن‌ها را آبیاری می‌کند و می‌پروراند، و زمانی که لازم است فرمان‌برِ ما باشند، آن‌ها را فرمانده ما می‌سازد، به این قصد که به جای انسان‌هایی بدتر و نگون‌بخت‌تر، از ما انسان‌هایی بسازد بهتر و شادکام‌تر.» به‌علاوه، زمانی که به خودمان اجازه می‌دهیم شخصیت‌های ناقص و معیوب سرگرم‌مان کنند، شروع می‌کنیم به تقلید رفتار آن‌ها: «آن‌چه در دیگران لذت‌بخش می‌یابیم ناگزیر بر خودمان اثر خواهد گذاشت.»

    • نویسنده کاترین فروزه
    • مترجم علی سیاح
    • ناشر نشر چرخ (چشمه)
    • نوبت چاپ اول
    • تعداد صفحه 315
0 از

5

  • ارزش خرید :
  • طراحی و زیبایی :
  • کیفیت چاپ :
  • محتوا :

شما هم می‌توانید در مورد این کالا نظر بدهید.

برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.