کتاب کمتر گند بزن نوشته گری‌جان بی‌شاپ که با ترجمه حسین گازر منتشر شده است. این کتاب به شما می‌گوید دست از تخریب خودت بردار و زندگی‌ات را پس بگیر و زندگی بهتری برای خودت بساز.

این کتابِ کوچک، آخرین پرده‌برداری از مزخرفات و دگرگون‌کردن آن‌هاست؛ همان مزخرفاتی که دائماً زندگی‌ را به گند می‌کشند. پس اگر خسته، وامانده، کسل، بی‌عشق، بی‌حرکت هستید. اگر نمی‌توانید آن‌طور که لایقتان است پیشرفت کنید، اگر نمی‌توانید آرامش را به زندگیتان برگردانید و زود عصبی می‌شوید. این کتاب برای شما نوشته شده است. این کتاب را بخوانید ویژگی های آن را استفاده کنید و زندگی تازه‌ای شروع کنید.

گزیده ای از کتاب:

تا الآن باید این را فهمیده باشی که این‌طور نیست که سرِ صبح بیدار شوی و به خودت بگویی: «خیلی‌خب، این همان روزی‌ست که اشتباه‌های فلج‌کننده در دوستی‌هایم را پیدا می‌کنم و به تمام آنها خاتمه می‌دهم.» یا «چطور می‌توانم امروز سربه‌سر نامزدم بگذارم؟» یا «رابطهٔ من و همدمم خیلی عالی‌ست. چطور می‌توانم ازدواجم را به‌هم بزنم؟»

اگر از این‌جور حرف‌ها با خودت می‌زنی، این کتاب نجاتت نمی‌دهد. یوگا را امتحان کن.

اگر آگاهانه از روی هواوهوس یا برمبنای یک‌سری نقشه‌های استادانهٔ منحط، موفقیت خودت را خراب نمی‌کنی، اگر صبح بیدار نمی‌شوی و فعالانه به‌دنبالِ خراب‌کردن تمام چیزهایی که ساختی، نیستی، پس چطور شد که به اینجا رسیدیم؟ من به این نتیجه رسیده‌ام که این فرایند باید ناآگاهانه باشد. وسوسه، اشتیاق، اجبار و هرچه که نامش را می‌گذاری، از اعماق ذهنت به سطح آن آمده و تو بر اساس آن عمل کرده‌ای.

این به معنی کمبود یا نقصانی از جانب تو نیست. بیشتر شبیه وجود چیزی در خفا و سایه است. چیزی که هرگز درکش نکرده‌ای و در لحظاتی به واقعیت تبدیل می‌شود. چیزی که مانند همسایهٔ غریبهٔ ناخوانده در مهمانی چهارم جولای ظاهر می‌شود.

اجازه بده درست همین‌جا توقف کنم و مقداری درمورد ضمیر ناخودآگاهت توضیح دهم. این از آن کلمه‌های قلمبه‌سلمبهٔ خودیاری یا روانکاوی نیست. کاملاً واقعی‌ست، و وجود دارد، و وجود تو را مثل یک عروسک قدیمی کنترل و اداره می‌کند.

نویسنده، عصب‌شناس و پروفسور دپارتمان علوم روانی و رفتاری دانشگاه استنفورد، دیوید ایگلمن۱۵، می‌گوید: «بخش آگاه - همان «من» که هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شوی، به زندگی تلنگر می‌زند - بخش بسیار ظریفی از عملکرد است.» به‌طور بنیادین، ما بر اساس سطحی عمل می‌کنیم که حتی اغلب اوقات از وجود آن آگاهی نداریم.