بخشی از کتاب- ساعتها از آمدنش به آنجا میگذشت. در هیچ، گام برمیداشت. اطرافش همه چیز سپید بود، در حقیقت چیزی وجود نداشت. فقط او بود که در آنجا قدم میزد، بدون هیچ هدف و مقصدی. در ناکجای مکان و زمان به جلو میرفت. با هر قدم، انتظار داشت زروان را ببیند، اما خبری از او نبود. تنها چیزی که او را وادار به حرکت به جلو میکرد، غریزهای درونی بود. قدرت تفکر و تمرکزش را از دست داده بود. و هیچ بویی حس نمیکرد و...
نویسنده | نیما کهندانی |
---|---|
ناشر | ویدا |
سال چاپ | 1398 |
تعداد صفحه | 296 |
شابک | 9786002911407 |
هنوز هیچ نظری برای این محصول ثبت نشده است.