من کی هستم؟ من مدت هاست که پاسخ این سوال را فراموش کرده ام. از زمانی که از آن خانه فرار کردم، آنقدر ناامید از فرار، تنها با لباس به پشت و جوراب به پاهایم رفتم. بعد از آن روز، من فقط با کفش های دزدیده شده راه می رفتم. آیا می توانم دختری باشم که در جستجوی معنای زندگی در مردان بی چهره باشد؟ همه آنها بسیار فراموش شدنی بودند. تا اینکه از راه رسید. او مرا زیر یک آبشار برد و باعث شد نامم را فراموش کنم و در عوض، آبشار را گرفتم. یا بهتر است بگوییم شکارچیانی که در آن زندگی می کنند. معلوم شد، او چندان با هیولاهایی که به آنها غذا می دهد تفاوتی ندارد. او مرا مانند ماهی در اقیانوس به قایق خود کشاند و به دنبال انتقام جنایت من بود. اگر به نیت او پی برده بودم و یک طوفان عظیم ما را شکسته میکرد، فرار میکردم. حالا، من دختری هستم که به دنبال مردی هستم که به یک فانوس دریایی مخروبه پناه میبرد که تقریباً به همان اندازه که هوس من را دارد از من متنفر است. او میخواهد به من صدمه بزند، اما نگهبان قدیمی جزیره متروکه ممکن است نیتهای بسیار شومتری داشته باشد. این دیگر این نیست که من کی هستم، بلکه این که آیا زنده میمانم؟
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.