قهرمان اصلی رمان «ناتور دشت»، پسر نوجوان هفده سالهای به نام «هولدن کالفیلد» است. او در مکانی شبیه مرکز توانبخشی یا یک مکان درمانی است و قصد دارد چند روز از زندگی یکنواخت و چرندش در کریسمس سال گذشته را برای روانکاو خود بازگو کند. پایه و اساس این کتاب هم ماجراهایی است که در مدت زمان سه روز برای «هولدن» رخ میدهد. شخصیت اول کتاب «ناتور دشت» داستان خود را از مدرسهای آغاز میکند که به تازگی از آن اخراج شده اما این قضیه را از خانواده خود پنهان نگاه داشته و میخواهد تا زمانیکه نامه مدیر مدرسه به دست پدر و مادرش میرسد آزاد و رها باشد و حتی به فرار از خانه نیز فکر میکند. او پیش از این هم چندین بار از مدرسه اخراج شده بود اما این بار ماجرا با دفعات قبل فرق میکند. در ادامه کتاب وقتی با هماتاقیاش یک دعوای حسابی و شدید راه میاندازد از خوابگاه خارج میشود و ماجراهای اصلی کتاب تازه از اینجا آغاز میشوند. خروج پسر نوجوان از خوابگاه و وارد شدن او به دنیای بیرون و روبهرو شدنش با اجتماع و همچنین تظاهر کردن او به اینکه آدم بالغی است، نشانهای از انتقال او از دوران کودکی به دوره بزرگسالی است. حالا «هولدن» دیگر یک بچه نیست و افکار و احساسات جدید و متفاوتی دارد. پسر نوجوان احساس میکند با دنیای بیرون بیگانه است و به شدت حس میکند که همهچیز موجب افسردگی او میشود. او در میان بزرگسالان قدم میزند، بزرگسالانی که از نظر او همگی قلابی هستند و به همین دلیل از بسیار از دست آنها شاکی است و خسته شده است. «هولدن» به جز بچههای کوچک و هم سن و سال خود از همهچیز و همهکس شاکی است. به همین علت رابطه نزدیک و صمیمی با خواهر کوچک خود، «فیبی» دارد. خواهرش نقش بسیار مهم و حیاتی در داستان دارد و اگر به خاطر او نبود برادر بزرگتر به سوی سرنوشتی متفاوت گام برمیداشت...
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.