در کتاب اتاق تاریک مجموعه داستانهایی از تنسی ویلیامز، نویسنده و نمایشنامهنویس آمریکایی میخوانید.
داستانهای این کتاب همه بیانگرِ سرگذشت واقعی تنسی ویلیامز هستند. هر چه برای او اتفاق افتاده، واقعی یا خیالی را در این کتاب میخوانید. ویلیامز جز خیالپردازیهای گاهبهگاهش، در داستانهایش به زندگی می پردازد، به همان شکلی که آن را تجربه یا تصور کرده است. او مانند چخوف نویسندهٔ بزرگی در ژانر داستانکوتاه نیست، ولی چیزی کمیابتر از نبوغِ صرف دارد. او در داستانهایش لحن روایتگری دارد که بسیار جذاب است. داستانهای تنسی نیاز به هیچ توضیحی ندارند. بعضی از آنها شگفتانگیزند و برخی دیوانهوار.
گزیده ای از کتاب :
خواهرم پیش از من به آن سرزمین تفاوتهای اسرارآمیز سفر کرد، همان جا که بچهها بزرگ میشوند؛ چون نسبت به من این برتری را داشت که دو سال بزرگتر بود و دخترها هم زودتر به بلوغ میرسند. گرچه هنوز در یک خانه زندگی میکردیم، به نظر میرسید در تمام مدتی که جلوِ چشم ما بود، به سفرِ درازی رفته بود. تفاوتها آنقدر ناگهانی سر برآورد که تصورش را هم نمیکردی، و خیلی زیاد بود، مثل تفاوت دو سمتِ رود سانفلاوِر که از شهر محل سکونت ما میگذشت. در یک سمتِ رود سرزمین بکری بود که گویی درختان سروِ عظیمش در سکوت مشغول مراسم بزرگداشتی در کنار رودخانه بودند؛ و زمینِ رنگپریده و محوی به اسم دوباین که زمانی مزرعه بود و حالا خالی بود. مزرعهای که به نظر میرسید با خشونت نامحسوسی ویران شده بود؛ خشونتی بیرحمتر از شعلههای آتش.
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.