احتیاط کنید سرتان به لوستر نخورد

«احتیاط کنید سرتان به لوستر نخورد»، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه رسول یونان – شاعر، نویسنده و نمایشنامه‌نویس ایرانی متولد 1348 در ارومیه – است که با نگاهی شاعرانه و فلسفی به بخش‌های خطرناک و شکننده‌ی زندگی می‌پردازد. این کتاب، که در سال 1392 توسط نشر ثالث منتشر شد، خواننده را به سفری درونی دعوت می‌کند؛ جایی که پروازهای خیالی آدم‌ها، با احتیاط و تردید، در برابر واقعیت‌های تلخ و شیرین روزگار سنجیده می‌شوند. یونان با زبانی ساده و سیال، از تنهایی‌های پنهان، آرزوهای ناکام و لحظاتی که مرز خیال و بیداری را محو می‌کنند، سخن می‌گوید؛ گویی هر داستان، هشداری است برای آن‌که سر به لوستر زندگی نخوریم و با دست‌های باز، به پرواز بیندیشیم. این مجموعه، با الهام از تجربیات شخصی نویسنده در کافه‌های تهران و تأملاتش بر زیستن، مخاطب را به تأمل در مخاطرات عادی بودن وامی‌دارد.

«دست‌هایم را باز کردم، باد آمد، اما بال نداشتم. لوستر بالای سرم می‌درخشید، احتیاط کردم؛ پرواز، نه در آسمان، که در همین اتاق کوچک ممکن است.»