کتاب به خدای ناشناس، رمانی نوشته ی جان اشتاین بک است که اولین بار در سال 1933 منتشر شد. جوزف وین، در حالی که در تلاش است تا با ایجاد مزرعه ای بارور و سودده در کالیفرنیا به رویای پدر فقید خود تحقق بخشد، به این باور می رسد که درختی باشکوه در مزرعه، دربردارنده ی روح پدر او است. برادرهای جوزف و خانواده هایشان نیز از سوددهی های مزرعه بهره مندند و اوضاع در حال بهتر شدن هم هست؛ تا این که یکی از برادرها که از این اعتقاد غیردینی جوزف ترسیده، درخت را قطع می کند و پس از آن، بیماری و قحطی بر مزرعه سایه می افکند. رمان به خدای ناشناس، داستانی عرفانی است که به تلاش های یک انسان برای کنترل نیروهای طبیعت و درک سرنوشت می پردازد.
گزیده ای از کتاب :
پدر آنجلو از روی صندلی برخاست و رفت بالای سر جوزف و گفت: «پسرم، شما بیمارید. هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی ناخوش هستید. با کلیسا میآیید تا روحتان شفا یابد؟ آیا به مسیح ایمان دارید و برای نجات روح خود دعا میکنید؟» جزف از جا جست و خشمگینانه روبهروی کشیش ایستاد. «روح من؟ روح من بهدرک! میگویم زمین دارد میمیرد. برای زمین دعا کنید!»
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.