مجتمع فرهنگی هنری بنفشه

کتاب این ناقوس مرگ کیست؟ (ادبیات امروز/میراث همینگوی6)

  • دسته بندی:جوان و بزرگسال
  • کد:125068
  • ویژگی ها:
    • نویسنده: ارنست همینگوی
    • مترجم: مهدی غبرایی
    • ناشر: انتشارات افق

ارنست همینگوی در سال 1937 به منظور پوشش اخبار جنگ داخلی برای اتحادیه ی روزنامه های آمریکای شمالی به اسپانیا سفر کرد. سه سال بعد، رمانی به یادماندنی و تأثیرگذار از دل این جنگ سربرآورد. کتاب، از وفاداری، شجاعت، عشق، شکست و مرگ تراژیک یک آرمان سخن گفته و داستان مردی جوان و آمریکایی به نام رابرت جردن را روایت می کند که در نیرو های شبه نظامی بین المللی [ادغام شده با یک واحد چریک ضدفاشیسم]واقع در کوه های اسپانیا مشغول به خدمت است. همینگوی در تصویرسازی عشق جردن به دختری زیبا به نام ماریا، تشریح درخشان آخرین لحظات مقاومت شخصیتی به نام ال سوردو و تعبیر هجوآمیز از زنی انقلابی، به موفقیتی بزرگ دست یافته و اثری کم نظیر و جذاب، استوار و خشونت آمیز، پرشور، تکان دهنده و خردمندانه خلق کرده است. مکسول پرکینز، ویراستار شهیر و تأثیرگذار آمریکایی، پس از خواندن نسخه ی خطی کتاب، در نامه ای به همینگوی نوشت: «اگر رسالت یک نویسنده، آشکارسازی حقیقت باشد، هیچ کس تابه حال این چنین بی نقص، این کار را انجام نداده است.» رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آید با استحکام بیشتر، دنیایی وسیع تر و احساساتی عمیق تر از تمامی آثار قبلی این نویسنده ی جریان ساز، به عنوان یکی از برترین رمان های جنگی تمامی اعصار، خود را مطرح کرده است.

گزیده ای از کتاب :

مرد جوان که نامش رابرت جوردن بود، خیلی گرسنه و نگران بود. اغلب گرسنه‌اش بود، اما معمولاً نگران نمی‌شد، چون هیچ برایش مهم نبود چه بر سرش بیاید و به تجربه می‌دانست که جابه‌جایی پشت خطوط دشمن در تمام این منطقه چقدر راحت است. حرکت در پشت خطوط مثل گذشتن از میان دشمن آسان بود، به شرط اینکه راهنمای خوبی داشته باشی. اگر هم دستگیر می‌شدی، اهمیت آنچه به سرت می‌آمد کار را دشوار می‌کرد. یکی این و تصمیم گرفتن اینکه به چه کسی اعتماد کنی. ناچار بودی به کسانی که با آن‌ها کار می‌کنی یا دربست اعتماد کنی یا نکنی و البته ناچار بودی درباره‌ی این اعتماد تصمیم بگیری. نگران هیچ‌کدام از این‌ها نبود، اما چیزهای دیگری هم وجود داشت.

این آنسلمو راهنمای خوبی بود و خیلی عالی کوه‌پیمایی می‌کرد. رابرت جوردن خودش هم خوب راه می‌رفت و از پیش از سپیده‌دم که دنبال پیرمرد راه افتاده بود می‌دانست که پیرمرد می‌تواند او را از کوه‌نوردی تا دَم مرگ بکشاند. تا اینجا به پیرمرد، آنسلمو، از همه نظر اعتماد داشت، جز قضاوت او. تا حالا فرصت به دست نیاورده بود که قوه‌ی قضاوت او را امتحان کند و به هر حال قضاوت او با مسئولیت خودش بود. 

    • نویسنده ارنست همینگوی
    • مترجم مهدی غبرایی
    • ناشر انتشارات افق
    • نوبت چاپ چهارم
    • تعداد صفحه 627
0 از

5

  • ارزش خرید :
  • طراحی و زیبایی :
  • کیفیت چاپ :
  • محتوا :

شما هم می‌توانید در مورد این کالا نظر بدهید.

برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.