مجتمع فرهنگی هنری بنفشه

کتاب اگنس گری (زرکوب،رقعی،نشر نی)

کتاب اگنس گری نوشتهٔ ان برونته و ترجمهٔ رضا رضایی است و نشر نی آن را منتشر کرده است. اگنس کوچک‌ترین دختر یک کشیش است. وقتی خانواده در شرایط سختی قرار می‌گیرد، اصرار دارد که به عنوان یک معلم سرخانه کار کند تا به خانواده‌اش کمک کرده و به آن‌ها ثابت کند که دیگر بچه نیست. اگنس با امیدواری بسیار به تدریس در خانهٔ اعیان و اغنیا می‌پردازد و تصور می‌کند که اگر خودش را در زمانی به یاد بیاورد که هم‌سن‌وسال شاگردهایش بود می‌تواند محبت و اعتماد این شاگردها را جلب کند. اما اوضاع به این سادگی نیست. با این حال، اگنس گری احساس‌هایی را تجربه می‌کند که تلخ و شیرین‌اند.

گزیده ای از کتاب :

«پیش‌تر که رفتیم روحیه‌ام بهتر شد، و من با رضایت به زندگی جدیدی فکر کردم که بر آستانه‌اش ایستاده بودم. هنوز اواسط سپتامبر بود، اما ابرهای سنگین و تندباد شمال شرقی دست به‌دست هم داده بودند و هوا را بسیار سرد و دلگیر کرده بودند و سفر را طولانی‌تر می‌ساختند، زیرا به قول اسمیت جاده‌ها «خیلی سنگین» بودند. واقعاً هم اسبش خیلی سنگین پیش می‌رفت. کند از تپه‌ها بالا می‌رفت و کند هم از تپه‌ها پایین می‌آمد، و فقط موقعی بر سر لطف می‌آمد و به دست و پایش تکانی می‌داد و یورتمه‌ای می‌رفت که جاده صافِ صاف می‌شد یا شیبش خیلی کم می‌شد، که خب، در آن ناحیه پر از پستی‌بلندی به‌ندرت پیش می‌آمد. خلاصه، حدود ساعت یک بود که به مقصد رسیدیم. بااین‌حال، وقتی از دروازه بلند آهنی رد شدیم، وقتی آرام از گذرگاه صاف و کوبیده کالسکه‌رو عبور کردیم که دو طرفش چمن بود و مزین به نهال‌های جوان، وقتی به عمارت نوساز اما شاهانه وِلْوود رسیدیم که بر فراز درخت‌زارهای تازه سر از خاک درآورده سپیدار قد برافراشته بود، بله، در این موقع دلم ریخت و پیش خودم گفتم کاش هنوز یکی دو مایل مانده بود تا برسیم. آخر، برای اولین بار در عمرم می‌بایست تنها بمانم. دیگر نمی‌شد برگشت. می‌بایست وارد آن خانه بشوم و خودم را به ساکنان غریبه آن خانه معرفی کنم. ولی چه‌طور؟ درست است که به نوزده سالگی نزدیک می‌شدم، اما چون در انزوا زندگی کرده بودم، و مدام هم مادرم و خواهرم تروخشکم کرده بودند، خودم می‌دانستم که دخترهای پانزده ساله یا حتی کم‌سن‌وسال‌تر هم پخته‌تر از من حرف می‌زنند و تسلط و اعتمادبه‌نفس بیشتری دارند. بااین‌حال، اگر خانم بلومفیلد زن مهربانی می‌بود و رفتار مادرانه‌ای می‌داشت، شاید بالاخره از عهده برمی‌آمدم. بچه‌ها مسئله‌ای نبودند، چون زود با آن‌ها اخت می‌شدم. با آقای بلومفیلد هم قاعدتاً زیاد سر و کار پیدا نمی‌کردم.

0 از

5

  • ارزش خرید :
  • طراحی و زیبایی :
  • کیفیت چاپ :
  • محتوا :

شما هم می‌توانید در مورد این کالا نظر بدهید.

برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.