«ما همه از زیر شنل گوگول بیرون آمدهایم»؛ این کلام ماندگار را ظاهراً داستایوفسکی بر زبان آورده، هرچند برخی آن را به تورگنیف نسبت میدهند. هر که آن را گفته باشد، گواهی است بر عمق نفوذ و جایگاه والای نیکلای گوگول در ادبیات روسیه و جهان. گوگول با قصههایش، بهویژه «شنل»، نقطهی چرخشی آفرید که ادبیات روسی را از روایتهای سنتی و ساده به داستانهای کوتاه نوین و ژرف برد؛ گامی که منتقدان آن را آغاز رئالیسم انسانگرایانهی روسی میدانند.
از سایهی گوگول بر ادبیات جهان، روایتهای بسیاری بر جای مانده. میگویند «مسخ» کافکا از «دماغ» گوگول الهام گرفته، شیوهی برشت در نمایشنامههای مردمی و انتقادیاش ریشه در کارهای گوگول دارد، و نگاه ناتورالیستی آندره ژید نیز از دریچهی او برآمده. از این روست که آثار گوگول همچنان چونان شمعی فروزان، جان میگیرند و خوانندگان سراسر گیتی را به وجد میآورند؛ قصههایی که شاید بارها و بارها خوانده شدهاند. در ایران نیز، گوگول مهمان دلها شده و داستانهای کوتاهش، از جمله «شنل» و «دماغ»، به همراه برخی دیگر، بارها به پارسی برگردانده شدهاند.
«بازار مکاره»، گنجینهای است از همهی آثار گوگول، جز دو روایت بلند «تاراس بولبا» و «نفوس مرده» که به سبب گستردگیشان، در این مجموعه نیامدهاند. داستانها به همان ترتیبی چیده شدهاند که نخست در روسیه به طبع رسیدهاند، تا خواننده سیر تحول گوگول را در نویسندگی دنبال کند و پیشرفتش را از نزدیک ببیند. در این کتاب، چند قصهی ناتمام او نیز گنجانده شده که تنها در مجموعههای کامل آثارش دیده میشوند. نام «بازار مکاره» در واقع برگرفته از یکی از داستانهای کوتاه اوست؛ روایتی که در کنار «شنل» و «دماغ»، از برجستهترینهاست. وقایع آن در سال 1800 و در روستایی اکراینی میگذرد: مردی با همسر و دخترش به بازار میرود تا داراییهایی چون مادیانشان را بفروشد، اما زندگیشان با خواستگاری جوانی قزاق از دختر و سروکشی شیطانی، دگرگون میشود.
داستانهایی چون «تکچهره»، «یادداشتهای یک دیوانه»، و «خیابان نفسکی» از دیگر گوهرهای این مجموعهاند. همهی روایتها از زبان روسی به پارسی برگردانده شدهاند و برای کسانی که پیشتر برخی قصههای گوگول را خواندهاند، این کتاب چونان فرصتی است برای گردآوری همه در یکجا؛ تجربهای از داستانهای درخشان و طنزآمیز که دل را میرباید.
«در بازار سوروچینتسی، جایی که هوا از بوی نان تازه و ادویهها سنگین بود، سولوپا چِرِویک با کیسههای گندم و مادیان پیرش قدم میزد، غافل از آنکه خواستگاری جوانی قزاق و سایهای شیطانی، سرنوشت خانوادهاش را چونان برگی در باد، به رقص درآورد. "ای وای، این بازار چه پر از رمز و راز است!" زمزمه کرد او، در حالی که خندهای تلخ بر لبش نقش بست.»
نویسنده | نیکلای گوگول |
---|---|
مترجم | عباس علی عزتی |
ناشر | چشمه |
سال انتشار | 1836 |
تعداد صفحه | 578 |
قطع | رقعی |
شابک | 9786220112051 |
نوع جلد | سخت |
هنوز هیچ نظری برای این محصول ثبت نشده است.