آثار او دولت و جامعهی اتریش را به باد انتقاد میگیرد، آنها را مخالف تفکر، پیشرفت و متظاهر و روشنفکرنما توصیف میکند. سبک برنهارد تحت نفوذِ نیرویی احساسی است، اندوهی که نویسندگان دیگر با ظرفیت فکری مشابه نمیتوانند یا نمیخواهند در نوشتههای خود حفظ کنند. کمتر نویسندهای است که با این دقت نحوهی عملکرد ذهن را درک کند و بتواند این مجموعه افکار، خاطرات و وسواسها را در نوشتار تقلید کند. همین موضوع باعث لذتبخش شدن کار او میشود این رمان خواننده را با خودش همراه میکند و او را به دنیای خود ساختهاش میبرد.
گزیده ای از کتاب :
از همان ابتدا تصمیم داشتم از کارم روی نوشتههای رویتهامِر و روند کار یادداشتبرداری کنم و خیلی زود فهمیدم که اتاق زیرشیروانی هولِر چقدر برای اهداف رویتهامِر مطلوب بوده است و اینکه چطور در این اتاق زیرشیروانی با دیدِ غربش به رودخانهٔ طغیانگر اوراخ و دیدِ شرقش به آبی که همیشه غراّن به سنگهای خیس میکوبید اسکان پیدا کرده بود و چطور در سالهای پایان عمرش، بهویژه سه سال آخر، مکرراً در خانهٔ هولِر مخصوصاً اتاق زیرشیروانی هولِر اقامت داشت و دستکم پنج یا شش بار درطول چهار یا پنج ماه از انگلستان به آلتنسام ولی درواقع به اتاق زیرشیروانی هولِر میآمد و آشکارا مجذوب کارِ خودِ هولِر بود، آن نگهداری دقیقش از حیوانات و بقیهٔ شرایط عجیب آن مکان، شرایطی که در عینِ سادگی در اکثر موارد برنامههای روزانهٔ پیچیدهای را به دنبال خود داشت و آدمهای مرتبط با این برنامهها، والدین هولِر و والدین زن هولِر و خودِ زنش و بچههایش که هنوز مدرسهای بودند و فقط برایشان مهم این بود که امروز چه بازیای بکنند و امروز دنبال کدام غاز یا اردک وحشی بدوند، کارهایی که کاملاً وابسته به محیطِ طبیعی اطرافشان بود.
متوجه شدم که رویتهامِر منبع الهامش را همینجا در اوراختال پیدا کرده بود و نه هیچ کجای دیگر و اوراختال برایش جایی بود که میتوانست روی کار اصلیاش تمرکز کند، یعنی ساختن خانهٔ مخروطی، آن عمارت که اثری هنری بود و طی سه سال تمرکز فکریِ بیوقفه آن را برای خواهرش طراحی کرده و سه سال بعدش را هم با تلاش زیاد، با چیزی که خودش آن را نیرویی غیرانسانی توصیف میکرد، صرف ساختن آن درست در مرکز جنگل کوبرناوسر کرده بود.
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.