«باغ واژگون»، مجموعهداستانی از سروش چیتساز، شامل هفت داستان کوتاه است که هر یک پلی میان جهان امروز و کهن میزنند. نویسنده در آغاز هر داستان، نقلقولی از تاریخ بلعمی، مکبث یا منابع دیگر آورده و بر این پیوند تأکید کرده است. الگویی مشترک در داستانها دیده میشود: انسانی در جامعهی خویش غریب میافتد، با پدیدهای شگفت و ناخوشایند روبهرو میشود و سرانجام آن را میپذیرد؛ پذیرش فاجعه.
داستانها طیفی گسترده از جوامع انسانی را در بر میگیرند: «زورق زرین» و «آستین سوم» در کلانشهری شبیه تهران، «نفی بلد» در مجتمع مسکونی، «برخیا» در خانوادهای بهظاهر خوشبخت. برخی در روستا میگذرند؛ «حرف بزن میکاسا» در روستایی معاصر و «نگاه خیرهی تنتان» در روستایی کهن، انگار از اساطیر تا امروز دستنخورده مانده. «هیچ جز استخوان» در قبیلهای بدوی رخ میدهد؛ کهنترین شکل جامعه. بدینترتیب، خواننده از بدویترین تا پیشرفتهترین ساختارهای اجتماعی را تجربه میکند.
ناتوانی در برقراری رابطه، مضمونی دیگر این مجموعه است که گونههای گوناگونی از آن را نشان میدهد. این ناتوانی به روابط انسانی ناکارآمد میانجامد: آدمهایی که نمیتوانند سخن بگویند، منظورشان را برسانند یا حافظهای سالم داشته باشند. در «هیچ جز استخوان»، بازماندهی سقوط هواپیما اسیر قبیلهای بدوی میشود و توان تولید صدا ندارد. در «برخیا»، زنی وسواسی با سنگ پایش رابطهای بیمارگونه میسازد و با مادر، شوهر و فرزندانش در ارتباطی مسموم گرفتار است. قهرمان «حرف بزن میکاسا»، نوجوانی است که با روستای اجدادیاش بیگانه مانده و از پیوستن به جامعهی آن عاجز است.
«باغ واژگون» مجموعهای متفاوت با فضاها و شخصیتهایی نو است؛ گزینهای دلپذیر برای دوستداران داستان کوتاه.
«در قبیله، مرد بیصدا به آسمان نگاه میکرد. هواپیما رفته بود، صدایش رفته بود، فقط استخوانهایی مانده بود که باد آنها را میشکافت. او پذیرفت؛ نه با کلمه، که با سکوت.»
| نویسنده | سروش چیت ساز |
|---|---|
| ناشر | ثالث |
| سال انتشار | 1403 |
| تعداد صفحه | 165 |
| قطع | رقعی |
| شابک | 9786223840463 |
| نوع جلد | نرم |
هنوز هیچ نظری برای این محصول ثبت نشده است.