«بری لیندون» در رمانهای تاریخ ادبیات انگلستان از حیث نوآوری فرم، طنّازی، استفاده از راوی اول شخص ناصادق و نقد صریح جامعهی طبقاتی و به خاصه طبقه اشراف متمایز است. رمانی که از بسیاری جهات شباهتهای غیرقابل انکاری به «تریسترام شندی»، دیگر شاهکار ادبیات انگلستان دارد، گویی باز کردن دریچهای دیگر به آن جامعه در یک قرن بعد است، با همان شوخطبعی اما بسیار تلختر و گزندهتره. «ویلیام تکری» که با وجود عمر کوتاهش، نویسندهای پرکار بود، با جسارتی عجیب همچون انقلابیون قرن نوزدهمی اروپا، زندگی شیادانه و بی اخلاقیهای پی در پی مردم را هجو میکرد و در بزرگترین رمانش، «بری لیندون» با دستمایه قرار دادن زندگی و احوالات شخصیتی که نام رمان از نام او گرفته شده، آن هم با قرار دادن خود او در مقام راوی، شیادی دروغگو، بی اخلاق و البته سراشر از حماقت را روایت میکند که همهکار میکند تا به زندگی اشرافی و عیاشانه برسد و در آن بماند. کار بزرگ تکری در بری لیندون، قرار دادن خواننده در موقعیتیست که جملههای راوی دروغگویی را میخواند و همزمان میخندد، از تأسف سر تکان میدهد و حتی به ناگه خودش را در مواجهه با وضعیتی تراژیک میبیند. این رمان از آن دست آثار بزرگیست که میتوان هم به مثال آینهای دیدش که برابر جامعهای قرار گرفته که مدتهاست به درستی خودش را با جزئیات تماشا نکرده و از زشتیها و فرتوتیهای خودش بی اطلاع است و هم میتوان به مثال تصویری از انسان عصر جدید تا همین امروز و پسازاین به آن نگاه کرد؛ انسانی که دورزمانیست فراموش کرده اخلاق انسانی چیست و شریف بودن یعنی چه! شاید بی دلیل نباشد که «استنلی کوبریک» در دههی هفتاد قرن بیستم، از این رمان کلاسیک و سرشار از شوخی و هجو تکری، اقتباسی درجه یک و به غایت مدرن و تلخ را بر پردهی سینما نشاند.
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.