مجتمع فرهنگی هنری بنفشه

کتاب توفان

  • دسته بندی:کتاب
  • کد:128541
  • ویژگی ها:
    • نویسنده: رومن گاری
    • مترجم : مارال دیداری
    • ناشر: انتشارات چشمه
  • گارانتی اصالت و سلامت فیزیکی کالا
  • ارسال به کل کشور
  • + -
    95,000 90,250
  • افزودن به سبد

کتاب توفان مجموعه داستان‌هایی کوتاه نوشته رومن گاری، نویسنده برنده جایزه ادبی گنکور است که با ترجمه مارال دیداری در نشر چشمه منتشر شده است. کتابی که به همان سبک و سیاق آشنای این نویسنده موفق جهان نوشته شده است. 

توفان، کتابی با چند داستان کوتاه و طرح یک داستان بلند است. داستان‌هایی که نماینده سبک و نوشتار خاص رومن گاری هستند و داستانی طولانی‌تر به نام یونانی، که داستان کوتاه نیست، بلکه، طرحی از یک رمان بوده که نیمه تمام باقی مانده است. 

مترجم، در بخشی از مقدمه کتاب درباره این اثر خاص، اینطور نوشته است: «یونانی در آرشیو نوشته‌های رومن گاری نگه‌داری و به مؤسسه خاطرات نشر معاصر سپرده شده است. این متن در ابتدا برای کایه دو اِرن گاری نوشته شده بود. این نوشته منتشرنشده را ژان‌ فرانسوا آنگوئه و پل اودی ویرایش کردند، درست به همان صورت که در ابتدا برای کایه دو اِرن نوشته شده بود.»

گزیده ای از کتاب :

این متن در سال ۱۹۴۳ نوشته شده... بیست و هشت سال بیش‌تر نداشتم. به احترام خاطره آن‌هایی که در این سطرها از آنان یاد شده و حالا دیگر نیستند، هیچ‌چیز را در متن تغییر نداده‌ام... کسی که نیکولا واپی صدایش می‌کردم، چند سال بعد از جنگ حین برخاستنِ هواپیما، خودش را کشت و پسرش آرنو لانژه، خلبان اتحادیه هوایی ـ دریاییِ حمل‌ونقل، در حال هدایت هواپیمایش، در جریان گردبادی موقع فرود در فورلامی بر اثر صاعقه از بین رفت. بنابراین هیچ‌چیز را در متن تغییر ندادم چون این حس را به من می‌دهد که آن‌ها هنوز زنده‌اند. از همه این‌ها چه‌قدر زمان گذشته و تنها خاطره‌ای باقی مانده! خاطره چهره‌های جوانی که هرگز پیر نخواهند شد.

بعد از دسر، خانم‌ها کنار کشیدند. همسر کلنل دوستانه گفت «خب، حالا راحت از گذشته‌ها حرف بزنید!» و در را بست. چند نفر معذبانه لبخند زدند. همدیگر را نگاه کردیم. با ترحم با خود گفتیم «این رفقا چه‌قدر پیر و زشت شده‌اند!» برای نمونه، بوبس، سرِ کچل و یک شکم قلنبه کوچک داشت؛ باربی شده بود یک آدم خسته و چهره‌اش حالت ترس‌خورده و سرگردانِ پدرهای عیال‌وار را به خود گرفته بود. کلنل خودش قهوه و لیکورها را سِرو کرد. برخلاف اکثر ما، سینی، به گفته خودش، تنها با مقرری‌ای روزگار می‌گذراند که وقتی برای خودش برووبیایی داشت کنار گذاشته بود. دودو دلال نیشکر در کشورهای گرمسیری بود. هیچ‌کس هرگز جرئت نکرد مردومردانه از من بپرسد منبع درآمدم از کجاست؛ برخلاف بیش‌تر ما کلنل، به‌رغم سختیِ روزگار، به موفقیت رسیده بود: در کلیشی، یک شرکت تاکسی‌رانی را اداره می‌کرد، کوچک اما پُررونق. آپارتمانش در طبقهٔ بالای پارکینگ تاکسی‌ها بود و همان جا بود که ما، یعنی خدمه پرواز سابقش، برای مشاهده ویرانی‌های زندگی و صحبت از گذشته‌های دور آن شب دور هم جمع شده بودیم... قاعدتاً، هرگز در این خصوص با غریبه‌ها صحبت نمی‌کردیم. این موضوع خیلی وقت بود که از مُد افتاده بود. ما هم خیلی محبوب نبودیم، مردم چیزی به ما بدهکار بودند و خوش نداشتند آن را به خودشان یادآوری کنند...

    • نویسنده رومن گاری
    • مترجم مارال دیداری
    • ناشر انتشارات چشمه
    • نوبت چاپ چهارم
    • تعداد صفحه 111
0 از

5

  • ارزش خرید :
  • طراحی و زیبایی :
  • کیفیت چاپ :
  • محتوا :

شما هم می‌توانید در مورد این کالا نظر بدهید.

برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.