کتاب خال کوب آشویتس اثر هدر موریس، روایتی است عاشقانه از پایبندی لالی و گیتا به عشقشان در دورانی آکنده از اندوه و وحشت. این اثر داستان زندگی لالی سوکولوف، یکی از هزاران زندانی در اردوگاه آشویتس را در بحبوحه جنگ جهانی دوم بیان میکند که وظیفه خالکوبی شماره بر ساعد تازه واردان به اردوگاه به او سپرده شده بود.
در آوریل 1942، لالی سوکولوف به اجبار به اردوگاه آشویتس - بیرکناو منتقل میشود. او که به زبانهای مختلف تسلط دارد، مسئول خالکوبی شمارههای شناسایی بر دست زندانیان تازه وارد میشود؛ شمارههایی که سرنوشت آنها را رقم میزند؛ اگر جوان و سالم باشند به کار اجباری فرستاده میشوند، در غیر این صورت راهی اتاق گاز و کورههای آدمسوزی میشوند. لالی طی دو سال و نیم اسارت در آشویتس - بیرکناو شاهد هولناکترین قساوتها و وحشی گریهای بشر و همچنین شجاعت و شفقت مردمی است که هر لحظه امکان دارد با مرگ روبهرو شوند. در همین اردوگاه است که با دختری به نام گیتا آشنا و در نخستین نگاه عاشقش می شود.
گزیده ای از کتاب :
لالی میکوشد سرش را بلند نکند. دستش را دراز میکند، تکه کاغذی را میگیرد که دختر به سمتش گرفته است. شمارهای پنج رقمی روی آن نوشته شده که باید بر دستِ دختر منتقلش کند. از پیش، شمارهای وجود دارد که دیگر محو شده است. سوزن را در دست چپ دختر فرو میبرد و با ملایمت عدد 3 را حک میکند. خون بیرون میزند، اما سوزن هنوز عمیق فرو نرفته است، از اینرو باید دوباره روی عدد بکشد. دختر دردش میآید، اما خود را عقب نمیکشد. لالی میداند که چه دردی را به او تحمیل میکند. به آنها هشدار دادهاند: چیزی نگویید، کاری نکنید. لالی خون را پاک میکند و روی زخمْ جوهر سبز میمالد.
پِپان زمزمه میکند: «عجله کن!»
5
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.