دختر نیل (ادامه شهرزاد،دختری از مصر)

«دختر نیل»، رمانی از ژیلبر سینوئه، نویسنده‌ی فرانسوی، ادامه‌ای درخشان و منطقی بر رمان «شهرزاد دختری از مصر» است که حماسه‌ای پرشور از تاریخ، عشق و مقاومت را در بستر مصر روایت می‌کند. این اثر، با نثری غنایی و آمیخته با جزئیات تاریخی، شهرزاد را در مرحله‌ای جدید از زندگی‌اش به تصویر می‌کشد: او اکنون اشراف‌زاده‌ای است که همسرش، ریکاردو، در جنگ ناپدید شده و او به‌تنهایی با فرزندش روزگار می‌گذراند. غم فراق همسر، شهرزاد را در اندوهی عمیق فرو برده، اما او با جسارت و اراده‌ای استوار، سفری را برای یافتن ریکاردو آغاز می‌کند که او را به شهر موره در فرانسه می‌رساند.

سینوئه، که تاریخ را عنصری جدانشدنی از آثارش می‌داند، در «دختر نیل» خواننده را به مصر سال 1882 می‌برد؛ دوره‌ای که مصر تحت سیطره‌ی فرانسه است، اما در آستانه‌ی انتقال به سلطه‌ی بریتانیا قرار دارد. داستان با حفر کانال سوئز و تحولات سیاسی و اجتماعی آن زمان گره می‌خورد و پیشگویی محمدعلی پاشا، بنیان‌گذار مصر نوین، را زنده می‌کند: «اگر روزی فرانسه و مصر بستر کانال سوئز را حفر کنند، به یاد داشته باشید که انگلیس در آنجا دراز خواهد کشید.» شهرزاد، در این بستر پرآشوب، نه‌تنها در جست‌وجوی همسر گمشده‌اش، بلکه در تلاش برای حفظ هویت و روح مصری‌اش در برابر نیروهای استعماری است.

«دختر نیل» با ترکیب عشق، بصیرت و مقاومت، خواننده را به سفری حماسی دعوت می‌کند که در آن تاریخ مصر، از شکوه باستانی تا چالش‌های استعماری، با زندگی شخصی شهرزاد در هم می‌آمیزد. این رمان، کاوشی است در مضامین هویت، از دست دادن و قدرت پایداری در برابر ناملایمات، که با نثری شاعرانه و پرجزئیات، خواننده را به قلب مصر و روح یک زن مبارز می‌برد.

«شهرزاد کنار نیل ایستاده بود، به آب‌هایی که زیر نور ماه می‌درخشیدند نگاه می‌کرد. قلبش از نبود ریکاردو سنگین بود، اما چیزی در درونش می‌گفت که باید ادامه دهد. مصر، با تمام زخم‌هایش، هنوز زنده بود، و او هم. انگار نیل زمزمه می‌کرد: 'تو دختر منی، و هیچ قدرتی نمی‌تواند این را از تو بگیرد.'»