روزی مثل امروز

چه می‌شود اگر همه‌ی آن چیزهایی که تا کنون دوست‌شان داشته‌اید، شناخته‌اید و باور کرده‌اید که درست‌اند، ناگهان ناپدید شوند؟

«روزی مثل امروز»، رمانی نفس‌گیر از کلی مک‌نیل، داستان آنی بیرز را به تصویر می‌کشد؛ زنی که ظاهراً همه‌چیز را در اختیار دارد: خانه‌ای دل‌انگیز در حومه، شوهر مهربانی و دختری شایان ستایش به نام هانا. روزی عادی، آنی هانا را نزد پزشک اطفال می‌برد... اما ساعاتی پس از یک تصادف رانندگی، جهانش دگرگون می‌شود. هنگامی که برای دیدن دخترش می‌پرسد، پزشکان با بهت به او می‌نگرد و می‌گویند هانا هرگز وجود نداشته است. در واقع، هیچ‌چیز پس از آن تصادف، همان‌گونه نیست که آنی به یاد می‌آورد؛ انگار پنج سال شادی‌آمیز زندگی‌اش هرگز رخ نداده. ازدواج آنی در آستانه‌ی پایان است. او اکنون هنرمندی موفق است که در منهتن زندگی می‌کند، نه در خانه‌ی مزرعه‌ای محبوب‌شان در حومه. خواهرش که سال‌ها از او دور بود، حالا چون دوستی صمیمی به او نزدیک است و سگ تازه‌درگذشته‌اش، زنده و سرحال مانده. هر روز که می‌گذرد، مرز میان گذشته و حال ناآشنا برای آنی کم‌رنگ‌تر می‌شود. او که از رؤیاهای هانا آزار می‌بیند و با دانشی از چیزهایی که نمی‌تواند توضیح دهد دست‌وپنجه نرم می‌کند، به تعجب می‌افتد: آیا همه به او دروغ می‌گویند؟

جست‌وجوی پاسخ، آنی را به سفری پرماجرا و دور از خانه می‌کشاند تا خاطرات را با واقعیت هم‌آوا سازد و راز زندگی‌ای را که در آن گرفتار شده، برملا کند.

«چشمانم را گشودم و جهان دگرگون شده بود. سقف اتاق بیمارستان غریبه به نظر می‌رسید، نورها تیز و ناآشنا. دستم را به سوی جایی بردم که هانا باید می‌بود، اما پرستار با نگاهی سرد گفت: «خانم، شما فرزندی ندارید.» قلبم فریاد زد، اما ذهنم در هاله‌ای از ابهام غوطه‌ور بود؛ انگار تمام خاطراتم، همچون سایه‌ای، در حال محو شدن بودند.»

این محصول را با بهترین قیمت و کیفیت تضمین‌شده از فروشگاه بنفشه تهیه کنید و از خریدی مطمئن و مقرون‌به‌صرفه لذت ببرید!